به گزارش خبرنگار صدای حوزه، سری دوم برنامهی زندگی پس از زندگی، امسال پیش از افطار ایام ماه مبارک رمضان، بر روی آنتن شبکه چهار سیما رفت. این برنامه به تهیه کنندگی و مجری گری دکتر عباس موزون، بر اساس نظرسنجی مرکز تحقیقات رسانهی ملی، در حالی که یازده درصد از سهم تماشاگران سیمای ملی را به خود اختصاص داده بود، توانست «رضایت در حد زیاد» نود و یک درصد از مخاطبان را کسب کند. بریده های کوتاهی از این برنامه در فضای مجازی هم با استقبال خوبی روبرو شده است. بر همین اساس عصر چهارشنبه، پنجم خردادماه، «نشست تخصصی زندگی پس از زندگی»، برگزار گردید. میهمانان این نشست، آقای دکتر عباس موزون، تهیه کننده و مجری-کارشناس برنامه زندگی پس از زندگی و نیز حجت الاسلام رضا محمدی، کارشناس دینی و استاد حوزه علمیه قم بودند که به سوالات مخاطبان برنامه پاسخ دادند.
سوالات و مشروح پاسخهای مدعوین این نشست، از این قرار است:
جناب دکتر موزون، خلاصه ای از برنامهی زندگی پس از زندگی را بیان کنید و بفرمایید چه شد که این برنامه تولید شد؟
این برنامه درباره افرادی است که به یکباره و ناخواسته روح از بدنشان خارج شده و فضای بیرون از بدن مادی را تجربه کرده و سپس به بدن برگشته است. حدود ۲۵ سال پیش بنده با پژوهش های یک پژوهشگر آمریکایی آشنا شدم که متوجه شده بود برخی از افرادی که به کما می روند یا ایست قلبی کردهاند، مشاهداتی داشته اند که با هم مشابه است و این مشابهت ها کارکردهای مغز نیست. این پژوهشگر با ادامهی این پژوهشها به این نتیجه رسید که افراد مذکور فضای بیرون از ماده و بیرون از بدن را تجربه کردهاند. این پژوهشگر ریمون مودی نام دارد که برای اولین بار در فصل دوم این برنامه، با ایرانیها گفتوگو کرد.
جناب حجتالاسلام والمسلمین محمدی، آیا در این تجربه مرگ موقت، روح واقعاً از بدن جدا میشود یا اتفاق دیگری رخ میدهد؟
ارتباط روح با بدن، از جنس ارتباط عادی نیست، بلکه از جنس اشراق است. گاهی این ارتباط ضعیف میشود – مثل عالم رویا – و روح آزادتر، فرامکان و فرازمان میشود. در مرگ موقت و مرگ دائم هم همینطور است. در قرآن کریم – سورهی زمر، آیهی ۴۲ – داریم: «اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَالَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا»، در حالت خواب توفی موقت است اما در حالت مرگ، توفی دائم است، ارتباط روح با جسم ضعیفتر میشود، روح آزادتر و قدرت درک آن بیشتر میشود و ادراکاتی پیدا میکند، که در حالت ارتباط با بدن، برایش ممکن نبود. پس افرادی که مرگ را تجربه کردهاند، ارتباط روحشان با بدن یا کلاً به طور موقت، قطع شده یا ضعیف شده است.
اما اینکه به این قبیل دریافت ها تجربه گفته میشود، منظور تجربه به معنای دریافت حواس پنجگانه نیست. غربیها به این قبیل دریافتها، تجربهی درونی میگویند که غیر از آن تجربهی علمی مصطلح است. این دریافت از جنس علم شهودی است. بنابراین برای این قبیل تجربیات، اگر به جای تجربه بگوییم ادراک شهودی، مناسبتر است.
جناب دکتر موزون، در این برنامه نشان داده شد که مرگ ترس ندارد. تجربهگرها، لحظهای رفتند و برگشتند و واقعاً نمردند. شب اول قبر، سکرات موت و… را درک نکردند. با این تفاسیر ترس از مرگ چگونه معنا میشود؟
کلماتی مثل مرگ، فوت و موت را میتوان با معانی و تفاسیری که صاحبنظران گفتهاند، در موردش بحث کنیم. اما آنچه ما در این برنامه در مورد آن بحث کردیم، معنای عام و مصطلح مرگ در جامعه است. ما در این برنامه یک پله بالاتر را بحث کردیم و گفتیم مرگ وجود ندارد و آنچه وجود ندارد، ترس هم ندارد. البته منظور این است که مرگ برای انسان وجود ندارد، اما مرگ برای جسم وجود دارد. پس نباید نگران فانی شدن بود و ترس از فنا نباید وجود داشته باشد. خداوند چیز ترسناکی خلق نکرده است و مرگ مرحلهای برای کامل شدن است. مرگ ترسی ندارد بلکه من ترس دارم. این من هستم که می توانم مرگ را ترسناک کنم. امام علی علیه السلام میفرمایند: انس فرزند ابیطالب با مرگ، بیشتر از انس نوزاد شیرخوار، به سینه مادرش است. ما برای به کمال رسیدن به مرگ محتاجیم و تنها چیزی که مرگ را ترسناک میکند، عمل بد ماست که اختیار ما میتواند از آن جلوگیری کند.
جناب حجتالاسلام والمسلمین محمدی، در دنیا اتفاقات بسیاری برای انسان رخ می دهد. وقتی انسان چنین تجربهای را کسب میکند، چطور تمام آن اتفاقات دنیا را با جزئیات آن درک میکند؟
اولاً آنهایی که تجربهی چنین مرگ موقتی را داشتهاند، چند دسته بودهاند: برخی دچار یک مرگ موقت شده اند و ادراکاتی داشتهاند که قابل طرح بوده است. برخی از این اشخاص اصلا حاضر نبودند مطالبشان را بگویند و صلاح نمی دانستند ادراکات خود را بیان کنند. برخی دیگر هم ، اصلا صلاح نبود که تجربیات آنها در رسانه مطرح شود. ضمن اینکه نهایت ادراکات این افراد از حقایق آن عالم، فقط ۵ درصد بوده است.
اتفاقاً سوال یکی از مخاطبان هم همین بوده است که آیا این افراد همه حقایق آن عالم را درک کردهاند یا فقط بخشی از آن را تجربه کردهاند؟
با توجه به این که این نوع درک، از جنس درک شهودی و علم حضوری است، شک و نسیان و فراموشی در آن راه ندارد، خصوصیات علم حضوری با علم حصولی متفاوت است. بنابراین تمام جزئیات اتفاقات، بدون فراموشی و کم و زیاد، برای این افراد درک شده است.
اما نکتهای که باید توجه داشته باشیم این است که آنچه با علم شهودی درک شده است، قابل انتقال به دیگران نیست و ابتدا باید تبدیل به علم حصولی شود تا بتوان آن را به دیگران منتقل کرد و در خلال این تبدیل، اتفاقات زیادی میافتد.
جناب دکتر موزون، آیا گره زدن اعتقادات مردم به مباحثی که مخالفین میتوانند برای اهداف خود از آنها سوء استفاده کنند کار درستی است؟
اگر این مباحث منقح نباشد، کار درستی نیست، اما از نظر ما منقح است. برنامهی ما شاید تنها برنامهای بوده است که دوازده کارشناس، در حوزههای علم الادیان و علم الابدان و حتی کارشناسانی خارج از حیطهی فرهنگ ما در آن به کار گرفته شدهاند. ما برای انتخاب تجربهگرها، فرآیندهای راستیآزمایی داریم که در این فرآیندها، تجربیات پالوده را از تجربیات غلط و آلوده تمییز دادهایم. ضمن اینکه اگر ما دست به تولید چنین برنامهای نمیزدیم، راه را برای ینتشر الضلال (انتشار مطالب گمراهکننده) باز میگذاشتیم، زیرا این تجربیات که هم شامل آلوده و هم صحیح میشود، در بستر اینترنت و فضای مجازی به وفور یافت میشود و به درون خانه ها وارد شده است. بنابراین نه تنها آن نگرانی که در سوال مطرح شده بود، وجود ندارد، بلکه ما مکلف هستیم که به این مسائل بپردازیم و اگر این کار انجام نمیشد کوتاهی کرده بودیم.
مرحوم علامه شرف الدین صاحب المراجعات می فرمایند: لا ینتشر الحق الا من حیث ینتشر الضلال (حق منتشر نمی شود مگر از همان حیثی که ضلالت منتشر می شود). کتاب ضاله را باید با کتاب صحیح جواب داد و فیلم گمراه کننده را باید با فیلم درست جواب داد. تجارب سرگردانی در فضای مجازی وجود دارد که ما مکلف هستیم به مخاطبان خود صحیح و غلط آن تجربیات را نشان دهیم.
جناب حجتالاسلام والمسلمین محمدی، در بیان تجربیات برخی از این تجربهگرها، اعمال خود را در قالب موجودات ترسناک دیدهاند. چرا این اتفاق می افتد؟
حقایق دنیا یک چهرهی ناسوتی و یک چهرهی ملکوتی دارد. در روایات ما این مطالب فراوان آمده است. مثلاً چهره ملکوتی زخم زبان در قالب یک مار سمی است و یا کسی که مال یتیم میخورد، به تعبیر قرآن آتش می خورد. پس آن حقایقی که تجربهگرها دیدهاند، چهرهی ملکوتی اعمالشان است.
جناب دکتر موزون، چرا این برنامه باید در یک شبکهی کم مخاطب (یعنی شبکه چهار) پخش شود و چرا در یک شبکه پرمخاطب پخش نشد؟
وقتی کار ضبط ما به مراحل انتهایی رسید، کار خود را به دو شبکه ارائه دادیم. یکی از این دو شبکه، قواعدی دارد که فرم تدوین برنامهی ما با آن قواعد همخوانی نداشت. اما شبکهی چهار آن محدودیتها را نداشت. ضمن اینکه مدیر شبکهی چهار، شجاعانه و مدبرانه خطرپذیری کرد و حاضر به پخش این برنامه شد.
یکی از برنامههای طنز موفق صدا و سیما که پنج سال است به طور متوالی در حال پخش است، پس از این پنج سال تعداد مخاطبانش به ۱۲ میلیون نفر رسیده است، اما برنامهی زندگی پس از زندگی، فقط بعد از گذشت یک ماه و چند هفته، به تعداد مخاطب ۱۱ میلیون رسیده است و یک رکوردشکنی در تاریخ تلویزیون رقم زده است. با رکوردی که این برنامه زده است، دیگر نمیتوان گفت شبکهی چهار، کم مخاطب است.
مردم ایران دو چیز را نشان دادند: یک، اینکه اگر برنامه اثرگذار باشد شبکه و افراد مشهور، برای آنها اهمیتی ندارد. دو، این نشان میدهد جامعهی ایرانی دینی است و برای مقابله با برنامههای ماهوارهای، نیازی نیست که نگران پخش برنامههایی مانند زندگی پس از زندگی باشیم زیرا مردم ایران غیبدوست و معناگرا هستند و به اینگونه برنامه ها اقبال دارند.
جناب حجتالاسلام والمسلمین محمدی، آنچه تاکنون شنیده ایم این بوده است که برای فکر خوب ما حسنه نوشته میشود اما برای فکر بد ما، سیئه درج نمیشود. در یکی از این برنامهها، یکی از تجربهگرها گفت: من در عالم برزخ، حتی برای فکر بد خودم هم عذاب شدم. این مسئله باعث شده یک تضادی برای من ایجاد شود که بالاخره فکر بد باعث نوشتن سیئه برای ما خواهد شد یا خیر؟
چون انسان سه بعد دارد، اعمال انسان هم به سه بخش عقل، قلب و بدن تقسیم میشود. هر کدام از اینها برای خود افعال و اعمالی دارند. هم گناه عقلی داریم هم گناه قلبی و هم گناه بدنی. ترتیب اهمیت آنها نیز به همین صورت است. آنچه ما در روایات داریم که برای فکر و نیت، گناه نوشته نمی شود مربوط به گناهان بدنی است. مثلاً اگر کسی تصمیم گرفت که به مومنی ظلم کند و سپس منصرف شد این نیت را گناه حساب نمی کنند. البته این از باب تفضل است که چنین نیتی را سیئه به حساب نمی آورند، ولی بالاخره اثر وضعی و نفسانی خود را دارد. اما در مورد اعمال عقل و قلب اینگونه نیست. گناهانی مثل ریا و نفاق جنسشان گناه است و مانند گناهان بدن نیست که یک تصمیم گرفتن داشته باشد و یک انجام دادن. پس آنچه این تجربهگر ذکر کرده است که به خاطر فکر گناه، سیئه برای او نوشته شده است، به خاطر گناهان عقلی و قلبی است. ضمن اینکه تصمیم به گناه، بر نفس تأثیر منفی میگذارد و زمینهی گناه را فراهم میکند. در آن عالم هم انسان اثر وضعی نیت در گناهان بدنی را در صورت ملکوتی آن درک میکند. مثلاً کسی که یک مایع را با این تصور که آب است مینوشد و بعداً مشخص میشود که آن مایع مسکر بوده است، گناهی برای او نوشته نمیشود اما آن مسکر اثر وضعی خود را بر آن شخص میگذارد.
جناب دکتر موزون، آیا در برنامه شما سانسور مطالب هم صورت گرفته است؟
ما معتقدیم لازم است در تلویزیون، مخاطب پروری داشته باشیم. مخاطب ایرانی نسبت به فرآیند تولید یک برنامه باید حرفهای شود. برخی مخاطبین ما حتی فرق برنامهی زنده و ضبط شده را نمیدانند. مخاطب عام، که نگاه حرفهای به فرآیند تولید ندارد، تصور می کند که یک مصاحبهی ۱۰ ثانیه ای که در تلویزیون پخش می شود، همین ۱۰ ثانیه ضبط را داشته است، در حالی که در واقع برای همان ۱۰ ثانیه، شاید بیش از ۱۰ دقیقه زمان صرف شده است و چند بار ضبط مصاحبه بنا به دلایل مختلف تکرار شده است تا به یک ضبط مطلوب رسیده و نهایتاً ۱۰ ثانیه محصول نمایشی بدست آمده است. به این فرایند، کوتاهسازی گفته میشود نه سانسور. در تمام دنیا برنامهای نیست که ضبط شده باشد و کوتاه نشده باشد.
معنای سانسور این است که غرضی که در یک جمله نهفته است ما آن را از مخاطب پنهان کنیم تا متوجه آن نشود. ما فقط در یک مورد سانسور داشتیم و آن تجربهای بود که یکی از تجربهگرها در ادراکات خود، دو فرد زنده را در حال گناه دیده بود. ما به خاطر ملاحظهی حریم خانواده، نمی توانستیم این قسمت را پخش کنیم و به درستی آن را حذف کردیم. فقط همین یک مورد سانسور را داشتیم اما کوتاه سازی بسیاری داشتهایم که امری طبیعی است.
جناب حجتالاسلام والمسلمین محمدی، آیا تجربیاتی که تجربهگرها در این برنامه بیان کردند با مباحث دینی تفاوت دارد یا خیر؟
اول، آنچه تجربهگرها درک کردهاند علم حضوری است که باید آن را تبدیل به علم حصولی کنند. دوم، ایشان باید تجربیات خود را در قالب ادبیات دنیوی منتقل کنند. سوم، حقایقی که در دنیاست و آنچه در برزخ است یکی نیست. در دنیا مال یتیم ثروت است اما در برزخ آتش است. در تغییر و تبدل، طبیعتاً ذوق و سلیقه و فرهنگ و باورهای فرد تأثیرگذار است. عالمبرزخ شدت وجودی بسیار بیشتری نسبت به عالم دنیا دارد. تعامل در عالم برزخ از سنخ ارتباط و تعامل در عالم دنیا نیست، چون سعهی وجودی انسان همهی مکانها را در برگرفته است و بالاخره انتقال مفاهیم و تعاملات عالم برزخ در قالب ادبیات دنیوی آن هم با تاثیر گذاشتن سلایق و باورها و فرهنگ تجربهگر، ممکن است تغییراتی را در بیان آن حقایق رقم بزند که لزوماً صحیح و دقیق نیست.
جناب دکتر موزون، برنامه زندگی پس از زندگی چه میزان بر مخاطبان تاثیر گذاشته است و چه بازخوردهایی داشتهاید؟
بازخوردها بیسابقه بوده است. بخشی از این بازخوردهای مخاطبان، همراه با شناسهی کاربری آنها، در صفحهی اینستاگرام برنامه منتشر شده است. ترک گناهان کبیره، رد حق الناس، تغییر دین یک آتئیست در آلمان که به خدا باوری رسیده است، صرف نظر سه نفر از خودکشی و… بنا به اذعان مخاطبان، از تاثیرات برنامهی زندگی پس از زندگی بوده است.
اما در آخر صحبت، لازم است در مورد سوالات پیشین اضافه کنم که، حداقل ۳۳ سال قبل کتبی در مورد چنین تجربههایی نوشته شده است و تناسخ را رواج داده است. اکنون ترویج این باورها به حوزهی فیلم و رسانه تسری پیدا کرده است و در اختیار مخاطب عام قرار گرفتهاست. پس ما همین الان هم بسیار دیر به این مسئله پرداختهایم.
اما در مورد حجم کارشناسی برنامه، ما محدودیت زمانی داریم. کارشناس ما مجبور است در چهار دقیقه تناسخ را رد کند، در حالی که فقط ده دقیقه وقت لازم است تا تناسخ تعریف شود. ما پیشنهاد دادیم برنامهای بلافاصله بعد از زندگی پس از زندگی پخش شود و کارشناسان به صورت مفصل به مبحث تناسخ بپردازند و ابعاد آن را برای مخاطبان روشن نمایند.