نقدی بر نقد بی پرده خانم اسماعیل زاده به صحبت های استاد پناهیان در باب امر به معروف و نهی از منکر
طلبه خبرنگاری که شیفته آموختن بود / روزت مبارک محمد جان!
عدالت آموزشی و چالشهای ساختاری در حوزه علمیه از منظر استاد وکیلی
آیا انبیای الهی مشاهده این همه رنج و مصیبت مردم مظلوم غزه را تحمل می کردند؟
کانونهای عظیم تبلیغی؛ مأموریتهای سهگانه و واقعیت امروز
خطر جایگزینی اجتماعی در کمین روحانیت
حوزه علمیه و تابلوی ایست پستمدرنیسم
جامعه از کارِ حوزه بیخبر است
تجلیل مدیران حوزههای علمیه کشور از حماسهآفرینی ملت ایران و تاکید بر حمایت تام از نظام و رهبری
گردهمایی خانوادگی برگزیدگان گروههای تبلیغی استان آذربایجان شرقی
تصمیم های خردی که به وقتش اتخاذ نشده اند!
روحانیت در خط مقدم خدمت/ روحانی و مداح رامشیری نماد خدمت شدند
روایت شیخ اسماعیل رمضانی از عصر هوش مصنوعی و لزوم تغییر سبک آخوندی!
نقش علما در دفاع از امت اسلامی بیهمتاست/ غزه هرگز شکست نخواهد خورد
گروهی که امروزه بیشتر به روحانیت معروف شدهاند و شاید «عالمان دین» بهترین تبیین هویتی برای آنان باشند، خصیصهای تمایز بخش با سایر اصناف اجتماعی دارند که هنگام بحث از «حضور روحانیت در مناصب» باید به آن توجه کامل داشت و با توجه به این تمایز به صدور حکم پرداخت.
نگارنده بر این باور است که هرچند لایه عموم مردم، بهصورت مستقیم مورد هجوم ادراکی قرار گرفته است، اما تا زمانیکه دو لایه دیگر در این هجوم، بهعنوان خاکریز ذهنی، مدافع باشند، ضربات کمتری به ادراک عموم مردم وارد خواهد شد.
اساسا وقتی در جنگ شناختی، تصویرسازی حرف اول را میزند، محیط بانی و رصد دشمن، ایجاب میکند که نقطه ثقل تهاجمات را درست تشخیص دهیم تا موضع درستی اتخاذ نماییم.
اگر روحانیون در کارهای گوناگون - مثل اوّل انقلاب که در کمیتهها و یا نهادهای دیگر حضور داشتند - دخالت نمیکردند؛ یک گوشه در همان مسجد میماندند و یک وقت هم مثلاً ریشی میجنباندند و انتقادی هم از اوضاع میکردند، یقیناً عدّهای به اینها علاقهمند میشدند؛ ولی بدانید عزیزان من! وقتی انسان وارد این میدان شد، همیشه اینگونه است که یک عدّه را با خود موافق میکند، یک عدّه را مخالف.
امروزه جامعه حوزوی بهعنوان یک نهاد دغدغهمند و مسئول نسبت به نیازهای انقلاب، پیرامون خود فعالیتهای برزمینمانده متنوعی میبیند که به خاطر بحران نیروی انسانی با همان سبک و الگوی غلط گذشته انجام میشود.
صدرالساداتی با ایجاد شوکهای رسانهای و افشاگریهایی غیر مستند از پشت پردههای فساد اخلاقی و مالی برخی اقازادگان در ردههای مختلف شخصیتها توانست توجه افکار عمومی و اقشار خاکستری را به خود جلب کند .اغلب پستهای وی پس از انتشار در بیبیسی و صدای امریکا و حتی جریانات انحرافی باز نشر می شود.
رئیس دوازدهمین اجلاسیه سراسری جامعه مدرسین و علمای بلاد گفت: اولین توصیه این اجلاسیه این است که روحانیتی که با همه سختیها، زندانها و تبعیدها در صحنه بوده، همچنان در صحنه است؛ ما به این باور رسیده ایم که دین از سیاست جدا نیست، سیاست در متن دین ماست، دین با سیاست همراه است، نمیشود تنها در امور فردی برای احیای ارزشها تلاش کنیم.
آقای زائری دگراندیش بودن شما را در حد حضور در خندوانه و گعده های جوانان و کنشگری های مجازی متفاوت میتوان درک نمود ولی اینکه بدون تئوری عمیق و با اتکا به تجربه زیسته و ادبیات ساختارشکن و منش بیتعارف بخواهید برای اصلاح روحانیت پویش اجتماعی راه انداخته و نسخه ترمیم بپیچید، قابل پذیرفتن نیست.
حاج قاسم سلیمانی در توصیهای به ائمه جماعت مساجد آورده است: آقای حجتالاسلام! اگر میخواهید جامعه را حفظ کنید و همین محدوده داخل مسجد را ارزیابی میکنید، اشتباه است و باختید.
انتشار مطلبی مجعول آن هم در آستانه سالگرد آیتالله مصباح و با تیتر درشت شاگرد آیتالله مصباح، هدفی جز تخریب و تحریف شخصیت این عالم جلیل القدر ندارد.
سال ۱۳۸۶ که دومین قطعنامه آمریکا در سازمان ملل تصویب شد، آنان به دنبال تحقق یک نوع آنفلوانزای نیویورکی در ایران بودند که نفرت از اسلام (شماتت اسلام)، نفرت از ایرانیت (شماتت ایرانیت)، نفرت از نظام جمهوری اسلامی (شماتت نظام)، نفرت از رهبران (شماتت رهبران) و نفرت از همدیگر (شماتت همدیگر) را دنبال میکردند.
اینکه این شبکه معاند و معلوم الحال، سراغ سوژه های حوزوی رفته و با تقطیع و تحریف و پاره حقیقت گویی، سعی در تصویرسازی منفی از روحانیت دارد، بحثی روشن است. اما نباید باعث پاک کردن صورت مساله و نادیده گرفتن واقعیت شود.