به گزارش صدای حوزه، سفرهای استانی رئیسجمهوری در حالی ادامه دارد که بحث و گفتوگوهای فراوانی پیرامون لزوم یا عدم لزوم آن وجود دارد و موافقان این اقدام بر این باورند که سفرهای استانی سبب میشود تا فرد رئیس دولت از نزدیک با مشکلات مردم روبرو شود و برای حل آن مسائل، دستورات لازم را صادر کند اما برخی دیگر وجود نقصان در مدیریت استانها را عامل سفر رئیس دولت به نقاط مختلف به شمار میآورند.
سفرهای استانی رئیسجمهوری چگونه میتواند اثرگذار باشد؟
سید جواد میری استاد جامعهشناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، به سفرهای استانی رئیس دولت سیزدهم اشاره میکند و میگوید که به نظر میآید این سفرهای استانی از دوره رئیسجمهوری احمدینژاد به این صورت که الان وجود دارد، ایجاد شد. در دورههای قبل حضور رئیس دولت در هر استان یا شهر صرفاً برای افتتاح پروژههای مهم و در سطح ملی بود اما از دوره احمدینژاد این سفرها پایهریزی شد و رئیس دولت به صورت مستمر به تمام استانها سفر کرد و تا امروز هم وجود دارد. به منظور تحلیل و سنجش بهتر نتایج سفرهای استانی رئیسجمهوری به داده و شاخصهای خاصی نیاز داریم که این شاخصها در دسترس پژوهشگران قرار ندارد.
علیرضا شریفییزدی جامعهشناس، درباره اثرگذاری سفرهای استانی رئیسجمهوری بیان کرد که جنس این سفرها به گونهای است که در کوتاهمدت میتواند اثرگذاری داشته باشد و این پیام را منتقل کند که بالاترین مسؤول اجرایی و تصمیمگیر کشور رودرو با مردم در ارتباط هستند و میتوانند به دردودل مردم گوش دهند و دیگر مسؤولان را نیز ترغیب سازد تا از گوشه دفتر خودشان بیرون آیند.
سفرهای استانی چگونه در راستای حل مشکلات مردم تنظیم میشود؟
سیدجواد میری برای پیشبرد بحث خود به فلسفه وجودی دولت میپردازد که دولت اساساً به عنوان یک نهاد چیست و چه مولفههایی دارد؟ او مولفههای دولت را به چهار دسته امنیت، نظم، رفاه اقتصادی و عدالت تقسیم کرده و میگوید به همین دلیل باید دید که آیا سفرهای استانی رئیسجمهوری در راستای اهداف کلانی که فلسفه دولت به مثابه یکی از کلیدیترین و مهمترین نهادها در کشور است، میتواند آنها را نهادینه کند؛ یعنی به امنیت کشور، ارتقا نظم اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، رفاه اجتماعی و توزیع عدالت کمک میکند.
امانالله قراییمقدم جامعهشناس، سفرهای استانی رئیس دولت سیزدهم را بسیار تاثیرگذار میداند و اظهار میکند که این سفرها بر برج عاجنشینی در کشور پایان داد؛ یعنی در کاخ ریاست جمهوری نشستن و از دور شاهد مشکلات مردم بودن، دردی را دعوا نخواهد کرد.قراییمقدم: رئیسجمهوری باید به میان مردم برود که آقای رئیسی این کار را انجام میدهد. اینگونه درد و نیاز مردم را از نزدیک دیدن تا آن چیزی که از دور عدهای برای رئیس دولت بازگو کنند بسیار متفاوت است و این حضور میتواند نقش مهمی در حل مشکلات مردم داشته باشد.
سفرهای استانی چه نسبتی با ظرفیتها و شتاب حرکتی کشور دارد؟
میری در ادامه سخنانش این پرسش را مطرح میکند که اگر رئیسجمهوری به این سفرها ورود پیدا نکند، آیا در حکمرانی خللی ایجاد میشود و در ادامه به نخستین سفر رئیسجمهوری به خوزستان اشاره میکند و هدف این سفر را بررسی مسائل و مشکلات مردم و آشنایی با ظرفیتهای این منطقه میداند و میافزاید: یکی از مهمترین مشکلات این استان بحث فاضلاب شهری اهواز است که در دورههای مختلف وجود داشته است.
قراییمقدم با نگاه مثبت به سفرهای رئیسجمهوری میگوید که وقتی یک رئیسجمهور استانهای کشور را از نزدیک ندیده باشد و هنوز ندیده که مردم در استانهایی همچون سیستان و بلوچستان چگونه در سختی زندگی میگذارنند، چگونه میخواهد مشکلات آنها را حل کند؟ رئیسجمهوری که به جز استان خودش جایی را ندیده باشد، نمیتواند مشکلات مردم را حل کند. پس سفرهای استانی آیتالله رئیسی بسیار خوب است. وقتی رئیسجمهوری در محله هرندی حضور پیدا میکند که هر فردی جرات نمیکند به آنجا برود، دیگر شخصی نمیتواند بر او ایراد بگیرد و حتی دشمن هم نمیتواند به ایشان انتقاد کند که به فکر مردم نیست. رئیسجمهوری روزهای تعطیل هم کار میکند و به فکر حل کردن مشکلات مردم است.
آقای رئیسی ابتدا در قوه قضائیه انقلاب به وجود آورد و روح قانونمداری را دوباره زنده کرد و حالا هم به عنوان رئیسجمهوری با سفرهایی که به استانهای مختلف انجام میدهد در درون کشور نوعی شتاب ایجاد کرده است؛ شتابی متغیر و تندشونده که باعث سرعت به جامعه شد. به این نحو که همه نهادها و سازمانها به حرکت درآمدند.
کارکردهای مثبت و منفی سفرهای استانی رئیس جمهور کدامند؟
شریفییزدی به کارکردهای مثبت و منفی سفرهای استانی رئیسجمهور اشاره و بیان میکند عمل نکردن به برخی وعدهها در گذشته، سبب ناامیدی مردم شده بود.شریفییزدی: کارکرد مثبت سفرهای استانی این است که واسطههایی که در اطلاعات و آمار دستکاری میکنند و برای مقامات بالا میفرستند در این سفرها حذف میشود و رئیس جمهوری به صورت مستقیم به درد ودل مردم گوش میدهد و نشان داده میشود که مدیران لایههای میانی تا چه اندازه صادق هستند و یا اینکه برای حفظ پست و جایگاه و مقام حاضر میشوند واقعیت را تغییر دهند.
چه چیزی سفرهای استانی را ضروری کرده است؟
سیدجواد میری در آسیبشناسی این موضوع که چرا رئیس دولت خود را ملزم میداند که شخصاً به هر استان سفر کند و اینکه چه چیزی این سفرها را ضروری کرده، معتقد است که ما در کشور با پدیدهای به نام اختلال بوروکراتیک مواجه هستیم؛ یعنی ما دستگاه دولت، دستگاههای اجرایی و سلسله مراتب را داریم اما به نظر میآید که نقطه اتصال آنها دچار اشکال شده است. میری در ادامه صحبتهای خود، اختلال بوروکراتیک را توضیح میدهد و میگوید که شاخصههایی که برای دستگاههای اجرایی کشور تعریف شده، دچار اشکال هستند و به نظر میآید که بین مرکز و مناطق مختلف با نوعی اختلال مواجه هستیم. باید یک دیالکتیک میان مرکز و پیرامون وجود داشته باشد اما این نباید به این معنا باشد که فردی که به عنوان مسؤول در یک استان انتخاب میشود وقتی میخواهد تصمیمگیری کند دائماً در ریزترین کارهایش به مرکز نگاه کند. پس ما باید در وهله نخست سازوکار تعریف کنیم و چون ما سازوکار مرکز-پیرامون به صورت دیالکتیکی تعریف نکردهایم، افراد در هر کدام از مناصبی هم قرار میگیرند دائماً نگاهشان به تهران است. البته این بحثها نباید ما را دچار این اشتباه کند که منظور من این است که اداره کشور به صورت فدرالی است.
«اختلال مرکز-پیرامون» مهمترین اشکالی است که سید جواد میری به آن اشاره و اظهار میکند که این اختلال باعث میشود که رئیس دولت مجبور میشود که به سفرهای استانی برود و از نزدیک با مشکلات هر استان روبرو شود.
شریفییزدی بر این باور است که بهتر است تا در هر استان یک مجموعهای خارج از چارچوبهای اداری متعارف تشکیل شود و به صورت مستقیم نظرات مردم را جمعآوری کند و اگر مردم از دست مسؤولان تظلمخواهی داشته باشند، مستقیم دستهبندی شود و به گوش عالیترین مقامهای اجرایی کشور برسانند.