به گزارش خبرنگار پایگاه خبری صدای حوزه، مسأله حضور طلاب و روحانیون به ویژه اساتید برجسته حوزههای علمیه در عرصه سیاست و کسب پست و رتبههای سیاسی و یا حضور در انتخابات و ورود به نهادهایی نظیر مجلس شورای اسلامی از جمله موضوعاتی است که دیدگاههای متفاوتی نسبت به آن وجود دارد و موافقین و مخالفین خود را هم دارد.
اما همواره ضرورت اثرگذاری حوزه علمیه و جامعه حوزوی و چهرههای مطرح و فاضل حوزه علمیه بر مسائل سیاسی اجتماعی و تصمیم سازی و تصمیم گیری در کشور مورد توجه دوستان و دشمنان بوده است و برآیند مسأله این است که حضور حوزویان در عرصههایی نظیر مجلس شورای اسلامی یک ضرورت غیرقابل انکار است.
یکی از چهرههای مطرح و اساتید اخلاق و سطوح عالی حوزه علمیه که سالها است وارد مجلس شورای اسلامی و فضای حاکمیتی شده است حجت الاسلام والمسلمین مرتضی آقاتهرانی دبیرکل پیشین و رئیس جبهه پایداری و ریاست کمیسیون فرهنگی مجلس است، وی که زمانی استاد اخلاق دولت احمدینژاد هم بود از جمله اشخاصی است که حضورش در عالم سیاست ناگهانی و با ابهاماتی برای طلاب همراه بود.
گفتنی است حجت الاسلام آقاتهرانی از آن نوع اساتیدی هستند که با مخاطبشان گرم می گیرند و تو گویی سالهاست با او دوست و رفیقی و نشانه های تکلف را به سختی می شود در رفتار ایشان رد یابی کرد. متن این مصاحبه را که برای تایید نهایی به خدمتشان فرستادیم از جمله موارد مد نظرشان برای اصلاح، تبدیل کلمه “من” در مصاحبه به “بنده” بود که توسط ما تغییر یافته بود و ایشان اصرار داشتند که دوباره به حالت اولیه باز گردد.
بعد از مدتی پیگیری سرانجام موفق به گفتوگو با حجت الاسلام والمسلمین آقاتهرانی در خصوص چرایی ورود وی به مجلس شورای اسلامی و عرصه سیاست و برخی مسائل مربوط به فعالیتهای سیاسی وی شدیم که در ادامه، مشروح این گفتوگو را می توانید مطالعه کنید.
پایگاه خبری صدای حوزه نیاز مهم جامعه را در نظر گرفته است
صدای حوزه ـ به نظر برخی طلاب حضور شما در مجلس شورای اسلامی اقدام درستی نبوده است چرا که منجر به از دست رفتن سکوی تربیتی و همچنین تقویت شائبه پله بودن هر فعالیتی در ایران برای تصاحب پست های سیاسی شده است!
آیا به نظر خودتان حضور شما در مجلس مؤثرتر بوده است یا اگر در قم در فضای تربیتی حضور داشتید مؤثرتر بودید؟
از شما تشکر میکنم که سؤالات طلاب و جوانان را پیگیری کرده و پاسخهای آنها را به جوانان ارائه می دهید و این یک اقدام خوب در راستای بروز بودن و زنده و پویا بودن حوزه علمیه است، امروز حوزه علمیه باید پاسخگوی نیازهای امروز جامعه به ویژه جوانان باشد.
بله بنده در قم درس و کلاس و دوستان بسیاری داشتم که باهم کارهای نویی انجام میدادیم و خیلی کار درستی بود ولی ما بر اساس درسی که در حوزه خواندیم باید بتوانیم وظایف خود را بشناسیم و بر مبنای تکالیفی که برعهده داریم عمل کنیم، به همین خاطر دوست داشتم همیشه بر مبنای وظیفه خود عمل کنم.
یک زمانی رسائل و مکاسب میخواندم که جنگ تحمیلی آغاز شد، آن زمان وقت جنگ بود و باید در میدان نبرد حاضر میشدیم، نمیشد بگوییم الان درس را باید ادامه بدهیم، بلکه باید در جبهه ها حاضر میشدیم، از طرفی همان زمان وقتی در جبهه عملیات و برنامه خاصی نبود احساس پوچی میکردم و احساس میکردم که در حال عقب افتادن از دروس هستم، به قم برمیگشتم و مشغول درس و تحصیل میشدم که ناگهان متوجه میشدم عملیاتی انجام شده است و من از آن جا ماندهام و خلاصه در جبهه بودیم و در حالت شک بودیم که بالاخره چه باید کرد…
باید تکلیفمان با خودمان روشن باشد
باید تکلیف ما با خودمان روشن باشد. من با شهید خرازی، شهید ردانیپور، شهید سید علی آقا بنی لوحی و شهید عبدالله میثمی و دیگر فرماندهان لشکر مقدس ۱۴ امام حسین(ع) آشنا بودم. این دودلی همیشه بود تا اینکه با فرماندهی قرار گذاشتم قم برای درس بروم و هر زمان که این بزرگواران با من کار داشتند و حضور من در جبهه لازم بود و باید در جبهه که به رزمندگان نیرو و انگیزه بدهم و یا کارهایی که میتوانستم انجام بدهم به من خبر بدهند تا به جبهه اعزام بشوم. به همین دلیل گاهی یک روز و دو روز و یک هفته و دو هفته به جبهه میرفتم و باز به تحصیل و درس برمیگشتم.
علی آقای زاهدی از کسانی بودند که این قرار را با او داشتم، گاهی برخی افراد از من میخواستند تا در جبهه بمانم اما آقای زاهدی که از قرار و برنامه من باخبر بود به من میگفت نیازی دیگر به حضور تو در جبهه نیست و برگرد به قم و مشغول تحصیل باش و گاه به نظر می آمد با بنده کاری ندارند ولی ایشان می گفت خیر باید بمانی چنانچه در عملیات والفجر۸ چنین بود. اینکه انسان به دنبال وظیفه باشد خیلی مهم است، یک زمانی مرحوم علامه آیت الله مصباح یزدی (ره) فرمودند شما باید به خارج کشور بروید. این درحالی بود که من علاقه شدیدی به دوستان و طلاب مدرسه معصومیه داشتم و در سالاریه درس اخلاقم گل کرده بود، ولی به خدمت مرحوم آیت الله کشمیری رفتم که استخاره خاصی میگرفتند، ایشان فرمودند که سحرگاهان دلم گفت، خیلی اذیت میشوی ولی رفتن شما به خارج خیلی خوب است.
خدمت مرحوم آیت الله حاج شیخ حسن آقا صافی(ره) که زمانی رییس حوزه علمیه اصفهان بودند رسیدم، ایشان گفتند بحث خارج رفتن و درس خواندن در خارج از کشور، موضوعی است که بنده زیاد از آن اطلاع ندارم اما آقای مصباح کاملا بر این مسائل مسلط هستند و هرچه ایشان بگوید عمل کنید. آیت الله مصباح به بنده گفتند: حتما باید بروید، یعنی برای شما تعین دارد. واقعا اینطور نبود که دلم بخواهد به خارج بروم، اصلا در چنین شرایطی دلخواه ما و خواسته دل مطرح نیست، بلکه باید ببینیم تکلیف ما چیست و به آن عمل بکنیم و هرچیزی وظیفه بود عمل کنیم، گاهی بعضی چیزها را دل ما میخواهد اما شرع اجازه نمیدهد یا دلمان نمیخواهد ولی دستور شرع است، مهم این است که وظیفه ما و دستور خداوند چگونه باشد.
پیش از ورود به مجلس با آیت الله مصباح و آیت الله بهجت مشورت کردم
ورود بنده به مجلس شورای اسلامی وقتی بحث ورود به مجلس مطرح شد اینطور بود که بعضی مسؤولان به بنده گفتند مجلس در حال از دست رفتن است و باید وارد مجلس شوید و کاری کنید برای حل مشکلات مجلس شورای اسلامی. این درحالی است که مجلس، اسلامی است و براستی مرکز و اصل قدرت نظام است، اما گاه رها می شود و بعضی به مجلس می روند که نه از اسلام بدرستی آگاهی دارند و نه خود را برای برنامه ای آماده کرده اند.
آن برهه برای ورود به مجلس احساس وظیفه نمیکردم، خدمت آیت الله مصباح رسیدم و چند جلسه خدمتشان طرح بحث کردم و ایشان صحبت کردند ولی قانع نشدم، ایشان بحث میکردند که اگر بروم چه نتیجهای دارد و اگر نروم به مجلس چه نتیجهای دارد، ایشان فرمودند می خواهی استخاره کن، خدمتشان گفتم عقلم کار میکند و هنوز جای استخاره نیست، پس از این بود که ایشان فرمودند، میخواهی با آیت الله بهجت مشورت کنی؟ من از این پیشنهاد استقبال کردم.
به فرزند آیت الله بهجت گفتم میخواهم ایشان را ملاقات کنم، اما مقدور نبود، علی آقا به من گفت موضوع را به من بگوئید تا با ایشان مطرح کنم اما من با خودم خیال کردم که اگر مسأله را با او مطرح کنم ممکن است مسائل ذهنی او نیز در نتیجه دخیل بشود. به فکر فرو رفتم که چه باید کرد، در همین موقعیتها بود که دهه محرم رسید و انتخابات حدود خردادماه بود. حدود بیستم محرم بود که مرحوم آقای وافی روضه داشتند و بنده سخنران این روضه بودم،پس از سخنرانی قرار شد همراه خانواده، عروس مرحوم آیت الله بهجت را که در دوره تربیت مربی ما شرکت کرده بودند، به منزلشان برسانیم، در این فرصت از وی خواستم از آیت الله بهجت سؤال کنند که آیا وظیفه من است به مجلس بروم یا اینکه وظیفه ای در این زمینه ندارم، فردا شب عروس آیت الله بهجت به من گفت ایشان فرمودهاند این طور که نمی شود، چیزی بنویسید تا جواب بدهم.
دستورالعمل آیت الله بهجت به حجت الاسلام آقاتهرانی برای ورود به مجلس
به ایشان نامه نوشتم و عرض کردم آقا من بین دوراهی گیر کردهام و میدانید در حوزه در زمینه اخلاق و تربیت چه فعالیتی دارم، در عین حال برخی دوستان معتقدند باید به مجلس شورای اسلامی بروم، سطر نوشتهای از شما، راهگشای بنده است. ایشان قبلا هم به بنده گفته بودند هرموقع نامه مینویسی تلاش کن خلاصه و درشت بنویسی، امثال ایشان چون باهوش بودند در یک متن خلاصه و مفید کل مطلب را متوجه می شدند، نامه را به دست آیت الله بهجت رساندند و ایشان شفاهی گفته بود و پاسخ مکتوب را برای من ارسال کردند؛ نوشته بودند ورود در مناسب دانیه، عالیه و متوسط اگر بدانی به گناه خواهی افتاد حرام است. اما شما، مجلس محل عناوین ثانویه است نه اولیه، عناوین ثانویه را هم معمولا جناب زعیم ورود میکند، منظورشان از زعیم رهبر معظم انقلاب بود. وظیفه شما این است که نظرات ایشان را بدانید، چرا که پشت گفته او استدلال علمی وجود دارد ولی نمایندگان نمی دانند، شما نمایندگان را به نحوه استدلال ایشان توجیه کنید تا آنچه ایشان میخواهد عملیاتی بشود.
این دیدگاه ایشان در حالی است که بعضی به اشتباه مدعی هستند آیت الله بهجت با انقلاب زاویه داشته است، اما ایشان نه تنها به بنده گفتند وظیفه دارم به مجلس بروم حتی تکلیف را هم روشن کردند. نامه آیت الله بهجت را خدمت آیت الله مصباح بردم و ایشان فرمودند وظیفه است بروم. آیت الله بهجت گفته بودند در انتخابات دوم میشوم و دوم هم شدم در حالی که من اصلا حدس نمیزدم دوم بشوم چرا که حس می کردم مردم تهران در آن زمان اصلا بنده را نمیشناسند.
از آن زمان بود که فهمیدم وظیفه دارم وارد مجلس بشوم و البته طلاب هم باید بدانند رسالت دارند که ثابت کنند حوزه علمیه و طلاب توانایی ورود به وادی سیاست و علم روز و اقتصاد و اجتماع و … را دارا هستند و میتوانند به این عرصهها ورود کرده و از عهده آن نیز بربیایند.
به دنبال تببین اخلاق حرفه ای در مجلس هستم
صدای حوزه ـ موضوعی که شما گفتید انگار نصب شدید برای این کار اما افرادی که از ماجرا باخبر نیستند میبینند یک سکوی تربیتی به واسطه حضور در مجلس از دست رفته است و شما فردی اصولگرا و حزبی شده اید، در این خصوص نظر ما چیست؟
الحمدالله برنامههای حوزه علمیه و برنامههای تربیتی و اخلاقی برقرار است، بنده دو دوره در مجلس بودم و وقتی برگشتم دورهها و برنامه ها تعطیل نشده بود و کسانی که در مجموعه بودند کارها را تعطیل نکرده و با قوت ادامه داده بودند، حتی آن زمانی که در مجلس نبودم به همین مجموعه بازگشتم، کارها را ادامه دادیم و حتی شکل آن با طرح ریزی آیت الله مصباح تغییر کرد و نو شد، افراد اشتیاق بیشتری پیدا کردند و الان هم هست و تعطیل نشده است.
ما باید واقعا ببینیم در شرایط مختلف وظیفه ما چیست، یکی از کارهایی که شروع کردهایم این است که برای نمایندگان مجلس شورای اسلامی اخلاق حرفهای را تببین کنیم، این کاری است که پیش از این عملیاتی نشده و به نظر می رسد که خیلی مهم است چرا که اگر نمایندگان از اخلاق حرفه ای بی بهره باشند خلا آن در قانونگذاری و نظارت ها خود را نشان خواهد داد.
در مجلس اثرگذار هستم
صدای حوزه ـ اثرگذاری شما در مجلس چگونه بوده است؟
در مجلس شورای اسلامی برخی طرح ها را در کمیسیون فرهنگی ۸۵ کردیم، ماده ۸۵ آئین نامه داخلی مجلس اینگونه است که طرح به کمیسیون تخصصی می رود و از نمایندگان خواسته می شود که ۸۵ شود و وقتی پذیرفته شد به جای صحن در کمیسیون تخصصی بررسی می شود و نمایندگان به دلیل اعتمادی که به کمیسیون تخصصی داشتند قبول کردند، چرا که دیدهاند به خوبی و درست کارها را پیش میبریم.
مجلس به سادگی انقلابی و اسلامی نمیشود بلکه باید ساختار و فکر و مبانی آن را شناخت و ارائه داد و نمایندگان هم به خوبی توجه میکنند، اما باید همانطور که مرحوم آیت الله بهجت فرمودند توجیه علمی نسبت به مسائل صورت بگیرد و این کار کمی نیست.
مرحوم آیت الله فاکر شاید هفته ای قبل از رحلت در صحن مجلس به بنده فرمودند میخواهم به تو نصیحتی بکنم، به بنده گفتند بود و نبود شما در مجلس بسیار متفاوت است، حضورتان در مجلس فواید مختلفی دارد، این جا من به الکفایه برای حل مسائل سخت وجود ندارد.
هرکسی باید بر اساس وظایف خود عمل کند و سنگرهای خالی را بشناسد
صدای حوزه ـ با توجه به گفتههای شما اساتید اخلاق و سخنران هایی مانند آقای پناهیان یا دیگران هم باید وارد مجلس میشدند، آیا باید انتظار داشت در مجلس حاضر بشوند؟
این افراد در حال عمل کردن بر اساس وظیفه خود هستند، واقعیت این است که در جنگی تمام عیار با دشمن غربی هستیم، دشمن هم قدرتمندترین در دنیا است، واقعا آمریکا و اروپا قدرتمندترین هستند و فوق العاده منظم کار میکنند، خیلی حساب شده کار میکنند و اگر دیر اقدام کنیم شکست خواهیم خورد، اینطور نیست که خداوند اگر کوتاهی کنیم و آنها دقیق عمل کنند مانع شکست ما بشود. باید محکم بایستیم و بدانیم وظیفه ما چیست، هرسنگری که خالی مانده است را باید پر کنیم.
همانطور که گفتم آیت الله مصباح یزدی به بنئه فرمودند من به کسی تعیین تکلیف نکرده ام ولی مسأله سفر به خارج از کشور برای شما تعین دارد، گاهی وجود یک نفر در جایی باعث میشود کاری انجام گیرد و یا حتی تعطیل نشود. اساتید و سخنرانان و دیگر افراد باید خودشان بررسی کنند که آیا حضور آنها در مجلس و یا هر موقعیت دیگر کارآمد است و چه وظیفهای دارند، نمیشود کسی بگوید من بروم و هرکسی نیاید بی تقوا است، نخیر باید هرکسی جایگاه و شرایط و وظایف خود را بررسی کند و ببیند چه کاری از عهده او برمیآید و کدام سنگر خالی است، هر سنگری که خالی است باید ورود کرد و مانع نفوذ و رخنه دشمن شد، البته در تزاحم وظایف اولویت بندی باید کرد و همیشه باید واجب را فدای اوجب کرد.
قسم میخورم برای ورود به مجلس منبری نشدم
صدای حوزه ـ برخی ممکن است در جامعه خیال کنند هرکسی اقداماتی نظیر منبر رفتن میکند برای ورود به مجلس شورای اسلامی است، چاره این مسأله چیست؟
بنده به لطف الهی هرگز برای دیده شدن و ورود به مجلس منبر نرفته و نمیروم و قسم جلاله در این خصوص میخورم، اما وظیفه ایجاب کرد به مجلس بروم، در حالی که خودم دلم میخواهد همیشه در حوزه علمیه باشم و کارهای تربیتی انجام بدهم، حتی شاید چند سال دیگر وظیفه من ایجاب کرد به حوزه علمیه برگردم و درس بدهم و درس بخوانم، در حوزه های علمیه پول و مال دنیا نیست اما آرامش و عمق علمی و تربیتی در حوزه علمیه هست که هیچ کجا وجود ندارد.
عمیق کار کردن در حوزه علمیه یافت میشود، عبودیت و خلوص و بندگی و ارتباط با اهل بیت(ع) هم در حوزه علمیه یافت میشود اما ما وارد حوزه علمیه میشویم که علوم اسلامی و معارف دین و اهل بیت(ع) را در جامعه در میان جوانان در دانشگاه و بازارو… ترویج کنیم. اصلا قدیم حوزههای علمیه در بازار ساخته میشد، مانند اصفهان که بسیاری از مدارس نظیر مدرسه صدر در وسط بازار ساخته شده است، علت این است که میخواستند طلاب در حوزه علمیه بیاموزند و استفاده کنند، ما باید معارف را در جامعه پیاده کنیم تا به تمدن الهی و اسلامی برسیم.
امروزه برخی در جامعه سکولار فکر میکنند و معتقدند سیاست ربطی به اسلام و حوزه علمیه ندارد درحالی که اتفاقا سیاست بسیار هم مرتبط با حوزه علمیه است، سیاست عین دیانت و دیانت عین سیاست است، اینطور نیست که اینها از هم منفک باشند، اسلام دین پاسخگویی است و قرار نیست افراد بی عقل و بی ادبی نظیر ترامپ برای سیاست ما برنامه ریزی کنند و وجود مبارک قرآن و اهل بیت علیهم السلام ما را کافی است و معنا ندارد که در برابر استکبار تسلیم بشویم.
خداوند برای ما مبانی را تبیین کرده است و این وظیفه روحانیت است که این مسائل را برای جامعه تبیین کند، حال شخصی وظیفه دارد وارد مجلس بشود برای این کار کسی هم برای عموم مردم رسالت تبلیغ دارد، هرکسی باید وظیفه خود را مورد سنجش قرار بدهد و از اقدام براساس هوای نفس و وسوسههای شیطانی پرهیز کند.
جبهه پایداری هنوز به اهداف خود نرسیده است
صدای حوزه ـ پروژه جبهه پایداری آیا صرفا انتخاباتی است و یا برنامه ای برای انتخابات دارید؟
اصلا جبهه پایداری برای انتخابات نیست، چرا در انتخابات پیدا میشویم؟ چون در این زمان فضا برای گفتوگو فراهم میآید، اصلا جبهه پایداری یک مجموعه گفتمانی است و به دنبال این هستیم که گفتوگو میان مردم را شکل بدهیم تا سیاست اسلامی گفته شود و شکل بگیرد.
البته به هدفی که خواستهایم و هدفی بالا و مهم است نرسیدهایم، میخواهیم گفتمانی در سراسر کشور شکل بگیرد که هنوز محقق نشده است، تلاش کردهایم تشکلی در سرتاسر کشور شکل بگیرد تا رفت و آمدی گفتمانی با شوراهای مرکزی داشته باشیم تا آنها با دیگر جوانان در استانها ارتباط بگیرند و البته تا رسیدن به اهداف هنوز فاصله داریم.
طرح شفافیت ابهام زدایی شده و در صحن مجلس رأی خواهد آورد
صدای حوزه ـ طرح شفافیت آرای نمایندگان به نتیجه خواهد رسید؟
طرح شفافیت یک مسأله درستی است و فقط برای مجلس هم نیست بلکه در اجرا و مجریان قانون باید بیشتر دیده بشود، پای این طرح ایستاده ایم اما این طرح ابهاماتی داشت و به همین دلیل برای رفع ابهام به کمیسیون برگشت داده شده و ظاهرا رفع ابهام هم شده است.
هفته گذشته جلسه غیر علنی در حدود یک ساعت و نیم داشتیم که این طرح برمیگردد به کمیسیون آیین نامهها و آقای بحرینی نماینده مشهد که طلبه با سواد و فاضلی است مسؤول آن و پیگیر این کار است و ماهم به عنوان نماینده مردم که وظیفه داریم حرف مردم را منتقل کنیم به دوستان و حتی به آقای بحرینی و دیگران این موضوع را منتقل کردیم و گفتهایم برای رفع ابهام طرح هرکاری مقدور باشد انجام خواهیم داد.
به همه نمایندگان توصیه میکنم به شفافیت رأی بدهند
طرح شفافیت رفع ابهام خواهد شد به صحن علنی میآید و رأی هم خواهد آورد، بعضی شاید نظرشان مثل من نباشد اما معتقد هستم طرح رأی خواهد آورد رأی خوبی هم خواهد داشت و کسانی که ممکن است منافعشان به خطر بیافتد را هم تشویق میکنم به طرح رأی بدهند، اگر به این طرح رأی داده بشود و شفافیت بیاید و معلوم بشود رأی ما چگونه است ایرادی ندارد.
فقط هم بحث رأی نیست، بلکه شفافیت مالی هم مطرح است، باید معلوم بشود یک نماینده که بعد از چهار سال اموالش چندین برابر میشود از کجا آورده و چگونه کسب مال کرده است تا مردم بتوانند اعتماد کنند به نماینده خودشان و یا اگر تردیدی دارند تردید عالمانه باشد و ایرادی ندارد این شفافیت صورت بگیرد و امیدوار هستیم شفافیت مجلس سکوی پرشی برای ورود همه دستگاهها و ادارات به مسأله شفافیت بشود و قوه مجریه هم شفاف بشود و این خیلی خوب است.
با احمدینژاد دیگر ارتباطی ندارم
صدای حوزه ـ شما زمانی استاد اخلاق آقای احمدینژاد بودید، امروز ارتباط شما با او چگونه است؟
ارتباط بنده با اقای احمدینژاد کاملا قطع شده است و با او ارتباطی ندارم، تا زمانی که تشخیص میدادم باید در دولت اخلاق بگویم و وظیفه میدیدم میرفتم، اما بعد از اینکه از دولت ایشان جدا شدم دیگر ارتباطی با احمدینژاد نداشتم. در آن مدت با ایشان بودم و ارتباط عاطفی میان ما بود و ایشان هم همیشه به بنده احترام میکرد و گوش میکرد و دقت داشت و ما هم واقعا تلاش میکردیم با دلسوزی تمام به خاطر نظام و کشور برای رییس جمهور کشور درس اخلاق و نکات را مطرح کنیم تا کارها بهتر پیش برود اما وقتی که دیدم دیگر نمیشود وگوئیا زمان ما گذشته، خب بین ما فاصله افتاد.
فاصله گرفتن احمدینژاد و ایجاد تغییر و تفاوت در افکار او را کم و بیش حس میکردم و تلاش کردم کارهایی انجام بدهم که تا حدود زیادی جواب میداد چرا که علاقه داشت و گوش میداد و روی آن فکر میکرد اما از جایی به بعد احساس کردم دیگر کاری نمیتوانم انجام بدهم و اثرگذاری ندارم. مخصوصا در خطابه باید شخص شنونده به شما اعتماد داشته باشد تا گوش کند، اوایل به ما خیلی اعتماد داشت و گوش میکرد اما بعد از بحث خانه نشینی که رخ داد و به او گفتم دست از خانه نشینی بردارد و صحبت کردیم و پیشنهاداتی دادم و نپذیرفت دیدم که دیگر اثرگذاری چندانی ندارم و علاقه او به آیت الله مصباح هم اگرچه ابتدا خوب بود اما آرام آرام با مشکلاتی مواجه شد و نکات و صحبت های ایشان برای مقام ولایت هزینه ایجاد می کرد. تکلیف و وظیفه ما هم تغییر کرد. مقام ولایت را همیشه باید پاس داشته و براستی آن مقام با عظمت را میزان و ترازوی انقلابی گری و حرکات سیاسی می دانم. خداوند وجود مبارک حضرت آقا را به ما منت بگذارد تا عمر شریفشان تا ظهور حضرت ولی عصر ارواحنا له الفدا ادامه یابد و پرچم الهی آن بزرگوار بر سراسر عالم افراشته گردد. آمین آمین.
صدای حوزه ـ تشکر از پاسخ های صریح و دقیق حضرتعالی و وقتی که در اختیار ما گذاشتید.