به گزارش خبرنگار صدای حوزه، بیش از یک دهه است که رهبر معظم انقلاب شعارهای سال را براساس رویکردها و راهبردهای اقتصادی تعیین میکنند و هرسال شاهد هستیم که دولتها خواسته یا ناخواسته ناتوان در پوشاندن جامه عمل به شعار سال هستند و مشکلات اقتصادی به ویژه در دولت تدبیر و امید شکل وحشتناک و آسیب زننده ای به خود گرفتند.
از نوسانات بی سابقه در حوزه ارزی و طلا تا افزایش ناگهانی قیمت خودرو، مسکن و کالاهای اساسی، رشد نقدینگی و تورم برخاسته از خلق پول و افت شدید ارزش پول ملی و بسیاری از مشکلات اقتصادی دیگر همگی مسأله آسیب پذیر بودن و غلط بودن ساختارهای اقتصادی کشور را هشدار میدادند، موضوعی که سالها است دلسوزان نظام و انقلاب اسلامی از جمله رهبر معظم انقلاب نسبت به آن هشدار میدهند.
اما در این بین بسیاری از صاحب نظران حوزه اقتصاد اسلامی، ساختارهای لیبرالی و نظام اقتصادی مبتنی بر آموزه های نظام سرمایهداری را علت العلل مشکلات اقتصادی میدانند و معتقد هستند احیای واقعی و عملی بانکداری اسلامی و اقتصاد اسلامی لازمه عبور از مشکلات و موانع موجود و حل معضلات شدید اقتصادی است که فشار اصلی و کشنده آن برجامعه وارد شده است و حتی موجب ریزش بخشی از سرمایه اجتماعی کشور گردیده است.
کشمکش میان نظریهپردازان و علمای علم اقتصاد اسلامی که عمدتا از طیف حوزوی و طلاب و فضلا و اساتید حوزه علمیه هستند با طیف معتقد به اقتصاد لیبرالی و حامیان اقتصاد مرسوم که از طیف دانشگاهی هستند و اگرچه در میان آنها افراد متدین هم وجود دارد اما در تقابل جدی با نظریههای اقتصاد اسلامی قرار دارند، همواره وجود داشته است و سؤالات بی پاسخ بسیاری در خصوص چرایی حل نشدن مشکلات اقتصادی و معیشتی کشور همچنان پابرجا است.
از این رو به پای گفتوگو با حجت الاسلام دکتر سید محمدکاظم رجایی، پژوهشگر و مدرس اقتصاد اسلامی، عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) و مسؤول مرکز پژوهش کاربردی اقتصادی اجتماعی قدر، نشستیم تا به واکاوی لایه های معضلات و مشکلات اقتصادی کشور و چرایی بروز برخی مشکلات اقتصادی در کشور بپردازیم که مشروح این گفتگو هم اینک پیش چشمان شماست:
علوم غربی برپایه اومانیسم شکل گرفته است
صدای حوزه ـ به نظر شما وجه تمایز اقتصاد اسلامی و اقتصاد غربی در چیست و محل درگیری میان این دو کجا است؟
تشکر میکنم از اینکه به مرکز فرهنگی تبلیغی رسانهای صدای حوزه دعوت شدم، صدای حوزه یعنی صدای دین، صدای قرآن و اهل بیت(ع) حوزه در قرارگاه رسالت و تبلیغ دین و هدایت تشریعی جامعه قرار دارد و جایگاه ویژهای دارد، شما با نام صدای حوزه بلندگوی تبلیغی این قرارگاه شدهاید.
نخستین نکته این است که باید از مسؤولان در خصوص مبانی اداره جامعه مطالبهگری کنید، اینکه بشر فقط جسم نیست تا ما براساس دانش سکولار مبتنی بر تجربه صرف و مبتنی بر قانون طبیعی جامعه را اداره کنیم یعنی اداره جامعه براساس صرف هدایت تکوینی و آن هم هدایت تکوینی که دست نخورده و فطری نیست و بهم ریخته است. دانشی که از غرب آمده و اداره جامعه را برعهده گرفته دانشی است که پایه آن سکولاریسم و اومانیسم است، دانشی که در آن انسان جای خدا نشسته و دین کنار رفته است.
هیوم میگوید هر گزارهای که قابلیت آزمون تجربی نداشته باشد علمی نیست و گزارههای ارزشی، علمی نیستند و باید علوم را از گزارههای ارزشی پالایش کنیم. غرب در گزاره های علمی رفتارهای انسانها را مورد بررسی قرار میدهد و از دل آن قواعد و قوانین حاکم برطبیعت انسان را استخراج میکند و نام آن راهم علم میگذارد و مدعی است آنچه در شریعت و دین ارائه شده است واژههای علمی نیست، یعنی فقط اعتماد به هدایت تکوینی در علوم غربی وجود دارد و جایگاهی برای هدایت تشریعی قائل نیست.
غرب ساحت روحانی و ملکوتی انسان را نادیده میگیرد، انسان با حیوانات تفاوت دارد و برای ارزیابی و بررسی رفتار انسان باید ابعاد روحانی انسان را هم در نظر گرفت، انسان نمیداند سعادتش در چیست و هویت اصلی انسان را روح تشکیل میدهد و ما روح را نمیشناسیم و نمیتوانیم با حس و تجربه آن را مورد بررسی و شناسایی قرار بدهیم، نیازهای روح را نمیشناسیم و نمیدانیم چگونه باید روح خود را تغذیه و تأمین کنیم، بر همین مبنا خداوند پیامبران الهی را فرستاده است، همراه پیامبر اکرم(ص) خداوند کتابی به نام قرآن کریم برای ما فرستاده است که در آن هم برنامهای برای زندگی پاکیزه در دنیا و هم برای قرب روحی در آخرت ارائه کرده و برنامه کامل و جامعی در اختیار ما قرار داده است.
خداوند برای انسان دو ساحتی مرکب از جسم و روح برنامه دارد و این درحالی است که مبنای غرب انسان تک ساحتی مادی است که فقط بعد جسمی دارد، این تفکر آمده است در کل دنیا پمپاژ شده و تفکر نظام سرمایه داری یعنی علومی که با انسان مانند حشرات و حیوانات برخورد میکند و قواعد و قوانین حاکم بر طبیعت انسان را کشف کرده و اسم آن را علم گذاشته و با هزینه خود کشورها در کل دنیا در حال پمپاژ است.
علم اقتصاد رایج به اندازه انگشتان دست گزاره قطعی ندارد
ما باید مطالبهگری کنیم از مسؤولان که آیا قرار است برپایه تفکرات غربی و انسان منهای بعد روحانی و صرفا جسمی کشور را مدیریت کنید یا قرار است ابعاد روحانی انسان را هم در نظر بگیرید و هدایت تشریعی را هم در نظر داشته باشید.
طرفداران اقتصاد غربی میگویند اقتصاد علم است. ولی باید ببینیم علم به چه معنا است؟ علم به معنای گزارههای قطعی و یقینی که در علم اقتصاد به اندازه انگشتان دو دست چنین گزارههایی وجود ندارد، گزارههای تأیید پذیر هم در علم اقتصاد وجود ندارد بلکه علم اقتصاد مجموعهای از گزارههای ظنی است. اینکه می گویند علم اقتصاد برای همه جا پاسخ دارد من معتقد هستم علم اقتصاد برای خودش هم گاهی پاسخی ندارد.
غرب به دنبال لذت حداکثری است، کل اقتصاد را اگر در تئوری نگاه کنیم یک تابع وجود دارد و آن تابع «U» است، که اختصار واژه «utility» به معنای مطلوبیت یا همان لذت است. این ریشه و پایه و اساس علم اقتصاد و از انگاره های بنیادین اقتصاد است. این یعنی من به عنوان انسان مصرف کننده به دنبال حداکثر کردن لذت هستم و این اساس دانش اقتصاد است و اساس تئوریهای اقتصاد برهمین مبنا است.
علم اقتصاد غربی به دنبال لذت حداکثری است
به زبان ساده اگر بخواهیم توضیح بدهیم این است که انسان به دنبال حداکثری کردن لذت در علم اقتصاد کنونی است و مبنای انتخاب انسان لذتبخش بودن است و اگر این لذت کاهنده بود به سراغ گزینههای دیگر خواهد رفت. مصرف کننده در بازار به دنبال انتخاب است که مبنای آن لذت است و تولید کننده هم به دنبال حداکثری کردن سود است، اما این سود و این پول را برای چه چیزی میخواهد؟ برای داشتن قدرت خرید و برای مصرف کردن و لذت بردن، در حقیقت نهایت همه چیز لذت است و اساس و پایه علم اقتصاد ما امروز لذت بردن مادی و حسی است.
امروز دانش اقتصاد بر پایه این مبنا به پیش رفته است و مباحثی دارد که به طور نانوشته گفتن آنها ممنوع است. با هالیوود سیاستگذاران غربی جامعه ای را تربیت کرده و ذائقهای را ایجاد کردهاند که نفع حداکثری آنها را به دنبال داشته باشد و به گونهای پیش رفته است که همواره نفع و سود خودشان تأمین بشود. هشت سال یمن را قتل عام و غارت میکنند اما کسی اعتراضی نمیکند چرا که سود غربیها در فروش اسلحه است، ۲۰ سال افغانستان قتل عام و غارت میشود اما جو غالب صاحبان اندیشه با این رویکرد همراه است و جامعهای که غرب ساخته است را اندیشکدهها و دانشگاهها بررسی کرده و اسم آنچه استخراج می کنند را علم میگذارند.
۳۰۰ سال مرکانتنیستها حاکم میشوند پس از آن مشخص می شود که دیدگاههای آنها غلط است، بعد فیزیوکراتها حاکم میشوند و کشف میشود که دیدگاه آنها غلط است، بعد کلاسیکها نظیر آدام اسمیت میآیند و میگویند همه چیز باید آزاد باشد و دولتها دخالتی در اقتصاد نداشته باشند و کشف میشوند دیدگاه آنها نیز اشتباه است و کینز میگوید باید همه چیز به طور کلی از سوی دولتها برنامه ریزی بشود و مدام تغییر و تحولهای اساسی و بنیادینی شکل میگیرد که همه به دنبال لذت حداکثری هستند و روشهای آنها متفاوت است.
دانش اقتصاد رایج توانایی حل مشکلات کشور را ندارد
صدای حوزه ـ وظیفه ما در مواجهه با شرایط کنونی و علم اقتصاد رایج چیست؟
باید مطالبهگری کنیم بر این مبنا که اگر دانش اقتصاد توانایی پاسخگویی به نیازها و مشکلات ما را داشت در اینهمه سالی که از آن استفاده میکردیم امکان برطرف شدن مشکلات وجود داشت و تاکنون استفاده از این دانش برای حل مشکلات ما جواب داده بود. ما تا کنون از علم اقتصاد اسلامی استفاده نکردهایم و تنها یک پوسته و ظاهر اسلامی برتن بانک کردهایم و بر بانکی که بهره میگیرد لباس سبز اسلامی پوشاندهایم و بهره گرفتن را به نام جعاله و مضاربه انجام میدهیم و در حقیقت مواد اصلی جعاله را تهی کردهایم.
بنیانگذار بانک اسلامی شهید صدر است، شهید صدر میگوید بانک آمده است تا پول را در فرآیند تولید قرار بدهد و برای این کار دو ویژگی باید در مدیران بانک باشد، این دیدگاه شهید صدر مربوط به دهه شصت میلادی است و هنوز به دنبال تحقق این دیدگاه نرفتهایم. شهید صدر میگوید بانکدار و کارگزار بانک باید کاملا مباحث تجاری را مسلط باشد و اگر میخواهد قرارداد جعاله ببندد باید به مسائل بازار و تجارت مسلط باشد و این پول باید مستقیم به سمت تولید رفته و تولید را تکان بدهد و حق ندارد کسی که این پول را در دست دارد آن را در جای دیگری مورد استفاده قرار بدهد حتی در قرض الحسنه هم اگر رفت باید خیلی کوتاه باشد.
شهید صدر یک فقیه وارسته و یک مجتهد است که در علومی نظیر اصول عامل تحول بوده است، چنین فقیهی معتقد است باید تمام سلولهای بانک معتقد به بانکداری اسلامی و بانکداری بدون ربا باشد. یکی از شخصیتهای اقتصادی کشور که سالها در مصادر اقتصادی بوده است به من میگفت ما تعبدا پذیرفتهایم ربا حرام است و ربا نمیدهیم ولی واقعا اگر میشد کاری کرد که بهره بیاید وسط مشکل ما حل میشد.
بهره توجیه علمی ندارد/ربا عامل نابودی اقتصاد است
این دیدگاه درحالی است که بهره هیچ توجیه علمی ندارد؛ امروز در بانکهای ما مدعی هستند که وام میدهند و وام هم معادل قرض است نه اینکه تسهیلات باشد، بانک میگوید من به شما قرض میدهم و شما با آن سرمایهگذاری میکنید و من در این سرمایهگذاری سهیم هستم. این تفکر بانک است و همه هم میگویند تفکر درستی است اما خداوند میگوید این تفکر درست نیست چرا که ربا رشد دهنده نیست بلکه محو کننده است، ربا نابود می کند و اینکه نظریات مربوط به ربا می گوید سرمایه مولد است یعنی پول زایش دارد را قبول ندارم.
ربا رشد تولید را متوقف، اشتغال را کاهش، ثبات اقتصادی را متزلزل، عدالت و توزیع عادلانه را نامتعادل میکند و باید بگوییم وجود بهره مانع رشد اقتصادی جامعه میشود، این موضوع با آمار و ارقام ریاضی هم قابل اثبات است. اصل حرف نظریه پردازان ربا این است که یک جریان دائم درآمد به سمت صاحب دارایی پولی را اثبات کند و گزاره سرمایه مولد است را نمیتواند اثبات کند چرا که پول لزوما زایش ندارد. اگر پول تبدیل به ابزار و سرمایه فیزیکی بشود و این در فرآیند تولید قرار بگیرد و مولد فیزیکی به دست بیاید و بازار داشته باشد ممکن است سرمایه اضافه بشود و تازه اول بحث است که این سرمایه که زیاد شده متعلق به چه کسی است؟ کل عقلای عالم میگویند بانک وقتی وام و قرض میدهد ملکیت خود را منفک میکند و دیگر این پول در ملکیت بانک نیست بلکه ملکیت آن متعلق به وام گیرنده است.
قاعده عقلی دوم این است که نما تابع اصل است، این یک بحث حقوقی است و بر این مبنا زیاده ارزشی اگر پدید آمد متعلق به صاحب دارایی پولی است، در قرارداد قرض صاحب دارایی شخصی قرض گیرنده است و در قرارداد مشارکت بانک نیز از این زیاده ارزشی سهم دارد.
نقش بانکها در مشکلات اقتصادی کشور
بانکداری اسلامی پول را با واقعیت عجین کرده و درگیر میکند. شهید صدر میگوید بانکدار باید معتقد به بانکداری اسلامی باشد یعنی بداند پول در قراردادها مستقیما وارد تولید خواهد شد، یعنی یا قدرت خرید را بالا خواهد برد و این موضوع باعث رونق اقتصادی میشود. امروز بخش اساسی انحراف در عرصه اقتصاد به خاطر عملکرد بانکها به ویژه بانکهای خصوصی است، بانکهای خصوصی عملکرد شفافی ندارند و بنابر آمار و ارقام موجود شکاف سنگینی میان تسهیلات و سپردههای بانکی وجود دارد.
مشکل نرخ ارز به علت این است که بانک سپردههای مردم را تبدیل به ارز کرده است، جهش ناگهانی قیمت مسکن به علت هماهنگی سه بانک برای خرید خانههای بسیاری در یک روز در تهران است، این روش یک فرمول خیلی ساده است، به راحتی میشود با این روشها و یک رانت ساده از بانک میتوان عرضه و تقاضا را برهم زد و زمانی که تقاضا زیاد بشود ناگهان قیمتها جهش پیدا خواهد کرد و این کاری بود که بانک با مسکن در کشور ما کرد. سپردههای مردم تبدیل به سفته بازی شد و اکنون مانع بزرگ مالیات بر خانههای خالی صاحبان قدرت و ثروت و رانتخواران هستند که خانههای بسیاری را در اختیار دارند.
ما در بانک به صورت زیربنایی و مبنایی اقدام به اصلاح ساختار نکردیم، بانکهایی هم که نهادهایی مانند سپاه راه اندازی کردند چون از همان نیروهای تربیت شده در ساختار بانکی ربوی استفاده میکردند مبتلا به همان انحرافات و مشکلات دیگر بانکها شدند. بنابر دیدگاه شهید صدر کار اصلی بانکداری اسلامی این است که پول را به سمت تولید هدایت کند، شهید صدر پول را تعبیر به بحر میکند، باید پولها قطره قطره در بانک جمع بشود و بانکدار باید بفهمد که نباید پول به هیچ کجا جز تولید برود. یک زمانی پول بانکها به سمت سکه رفته، یک زمانی به سمت دلار رفته و در همه مشکلاتی که در این زمینهها شاهد هستیم بانک دخیل بوده است.
آبی که یکجا جمع بشود و به درست هدایت نشود یا خواهد گندید یا سیلی ویرانگر خواهد شد، این اتفاق در خصوص سپردههای مردم در بانکها رخ داد، شوکهای مختلفی به ارز وارد شد و آسیب جدی به زندگی مردم زد و یکی از مهره های اصلی این افزایش نرخ ارز بانک است. دولت و کسری بودجه دولت یکی دیگر از عوامل رشد نرخ ارز است، استقراض از بانک مرکزی و خلق پول که خلق از هیچ است و این کار را بانک انجام میدهد از دیگر عوامل مشکلات اقتصادی و مسائلی نظیر جهش نرخ ارز هستند.
بانک باید بلد باشد که پول و سرمایهها را به درستی هدایت کند و مسیر درست آن هم تولید است، اما امروزه بانکهای ما به دنبال کسب سود هستند و ملاک آنها حمایت از تولید و هدایت پول به سمت تولید نیست و بسیاری از بانکها اعتقادی به عقود اسلامی ندارند.
بانکهای کشور اعتقادی به عقود اسلامی ندارند
صدای حوزه ـ آیا عقود بانکی و قراردادهای بانکی از نظر شرعی مشکلی هم دارد؟
مسأله فراتر از این است، بنای سیستم بانکی ما رعایت دستورات شرع و عقود اسلامی نیست، وقتی سیستم به این صورت است با مشکل مواجه خواهیم شد. شما به عنوان صدای حوزه باید از مسؤولان مطالبهگری کنید، اگر دست شما به رییس کل بانک مرکزی رسید باید از او بخواهید روی بانکداری اسلامی سرمایهگذاری کند.
چند نفر فقیه و طلبه که گرایشات بانکی داشته باشند در کجا مورد حمایت بانک مرکزی قرار گرفتهاند تا ساختار بانکداری کشور به سمت اصلاح برود؟ دانشجویان حتی دانشجویان دانشگاه امام صادق(ع) اگرچه متشرع هستند اما بنیه علمی و فقهی لازم برای اصلاح ساختار بانکداری کشور و ایجاد بانکداری اسلامی را ندارند. باید افرادی که قوه اجتهاد دارند و فقها و اساتید سطوح عالی حوزه علمیه که شناخت صحیح از بانک و مسائل مربوط به بانک و بانکداری اسلامی دارند از سوی بانک مرکزی مورد استفاده قرار بگیرند و پروژههای پژوهشی در حوزه مسائل بانکی بجای این افراد در اختیار افراد معتقد به نظام سرمایهداری قرار گرفته است.
وقتی تفکر بانکداری ما به سمت اقتصاد سرمایهدار میرود و توجهی به اقتصاد اسلامی و بانکداری اسلامی نمیشود مسلم است که بانکداری اسلامی محقق نخواهد شد. نهادهای اقتصادی و بانکی ما برای حل مسائل خود بجای اینکه از حوزه علمیه و افرادی که اقتصاد اسلامی و بانکداری اسلامی کمک بگیرند به سراغ دانشگاههایی میرود که معتقد به اقتصاد اسلامی و بانکداری اسلامی نیستند، حوزه علمیه برای مسائل اقتصادی و بانکی پاسخ دارد اما کسی به سراغ حوزه علمیه برای رسیدن به پاسخ های مورد نیاز نظام اقتصادی و بانکی نمی آید.
اقتصاد اسلامی باید از دولت مطالبه بشود
باید نسخه اسلامی اقتصاد از دولت مطالبه شود، قراردادهای میلیاردی با دانشگاهها برای رسیدن به جوابهای سؤالات بسته میشود اما بانک مرکزی و وزارت اقتصاد کجا حداقل ۱۰ میلیون تومان برای پژوهش طلاب و حوزه علمیه در عرصه اقتصاد اسلامی و بانکداری اسلامی هزینه کرده است. برای تفکر سرمایه داری به خوبی پول خرج میشود اما تفکر اسلامی منطقه ممنوعه است.
از ابتدای انقلاب اسلامی تحقیقات در زمینه ورود دین به مباحث علوم انسانی و اقتصاد منطقه ممنوعه بوده است و در هیچ دولتی حتی تا به اینجای دولت آقای رئیسی به این موضوع توجه نشده است، قول میدهم تا پایان دولت آقای رئیسی یک قرارداد درست و حسابی از آن قراردادهایی که در دانشگاه بسته میشود در اقتصاد اسلامی بسته نخواهد شد.
ما در خلوص آقای رئیسی شک نداریم اما سیستم و تفکری که در سازمان برنامه و بودجه حاکم است بنابر دستورالعمل صندوق بین المللی پول عمل خواهد کرد. از آقای خاندوزی هم همان را میشنویم که از قبل از آقای خاندوزی میشنویم، آقای خاندوزی هم می گوید ارز ۴۲۰۰ تومانی باید حذف شود و غبطه میخورد چرا مجلس مانع آن شد، این دقیقا همان تفکر صندوق بین المللی پول است.
آسیبهای حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی
صدای حوزه ـ شما معتقد هستید نباید ارز ۴۲۰۰ تومانی حذف بشود، علت این موضوع چیست؟
اشکال حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی تکرار شوکهای گذشته است، حذف این ارز باعث میشود ارز بالاتر از قیمت امروز برود، حتی اگر درصدی از این حذف ارز به عرصههایی نظیر علوفه دام و مرغ و تخم مرغ و شیر برود اما در نهایت مرغ به ۷۰ هزار تومان و تخم مرغ به ۴۰ هزار تومان خواهد رسید.
حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی باعث میشود تا دلالها دلار را تا ۵۰ هزار تومان ببرند، در چنین حالتی دولت باید کالاهای اساسی را با دلار ۵۰ هزار تومانی وارد کند، در این شرایط قیمت کالاها افزایش جدی خواهد داشت و یا باید مانند مدل نظام سرمایهداری بخشی از جامعه تلف بشوند یا اینکه دوباره ارز به کالاهای اساسی اختصاص پیدا کند، دوباره شکاف ارزی شکل خواهد گرفت و این چرخه غلط دوباره ادامه پیدا خواهد کرد و فشارهای سنگین اقتصادی به جامعه و مردم وارد خواهد شد.
نسخه صندوق بین المللی پول این است قیمتها را بگذارید رها بشود و ارز را هم مرتب رها کنید، این نکته اساسی است که صندوق بین المللی پول به شدت روی آن تأکید دارد؛ حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی شوک خطرناک و ویرانگری را به جامعه وارد خواهد کرد.
صدای حوزه ـ تفاوت میان طلاب اقتصادخوان و دانشجویانی که اقتصاد خواندهاند چیست؟
تفاوت در این است که ما مدل علامه مصباح یزدی هستیم، ایشان برای طلابی که میخواستند اقتصاد بخوانند ابتدا تعلیم بدایه و نهایه و اسفار و معارف قرآن کریم و اقتصاد در قرآن را قرار میدهند. علت این بود که ایشان میخواستند طلبهای که قرار است اقتصاد بخواند ابتدا چارچوب برهانی فلسفی درون ذهنش شکل بگیرد، سپس چارچوب قرآنی داشته باشد، به عبارت دیگر پایه های فکری طلبهای که قرار است اقتصاد بخواند باید محکم و استوار باشد چرا که قرار است وارد منطقه آلودهای بشود و نباید ذهن او به دیدگاههای فاسد آلوده بشود.
عمود خیمه اقتصاد غرب بهره است و اگر کسی پایه های فکری درستی نداشته باشد این ربوی بودن اقتصاد را میپذیرد اما زمانی که ذهن فرد قرآنی باشد عمیقا می داند چرا قرآن کریم ربا را حرام دانسته است. دانشجویی که اقتصاد میخواند به این دلیل که برخی دانستنیها برای او ممنوع است برخی حقایق را نخواهد دانست اما طلبه به دنبال فراگرفتن آن علوم ممنوعه اقتصاد میرود. به عنوان مثال ماهیت و چیستی بهره در اقتصاد بحث نمیشود و در هیچ مقطعی در هیچ گرایشی حتی گرایش پولی در خصوص بهره صحبت نمیشود و حتی اساتید دانشگاه هم ماهیت بهره را نمیدانند و اینجا است که تفاوت طلبه و دانشجو مشخص میشود. طلبه سیر مفاهیم و شکل گیری مسائلی نظیر بهره را بررسی میکند و حقایق را کشف میکند.
تفکر نظام اقتصادی کشور غلط است
صدای حوزه ـ ایرادات اساسی نظام اقتصادی کشور به نظر شما چیست؟
بنیادیترین اشکال نظام اقتصادی کشور ما تفکر غلط و البته غالب نظام اقتصادی و بانکی کشور است. اشتغال با مدلی که آقای رئیسی میگوید نمیتوان ایجاد کرد، من میخواستم یک پیام دینی به رییس جمهور برسانم که نباید بگویید اشتغال تحصیلکردهها چرا که نیمی از آنها خانمهایی هستند که سرپرست خانواده نیستند و تا زمانی که مردان سرپرست خانواده با چندین فرزند بیکار هستند باید اولویت اشتغال این اشخاص باشند و این تئوری دین است. این در اقتصاد ما نیست، اولویت اشتغال باید برعهده سرپرست خانواده باشد کسی که نفقه فرزندان و همسر و حتی والدین بردوش او قرار دارد.
یکی از تئوریهای بنیادینی که ما داریم این است که دیدگاه دینی و مدل سیاستگذاری پیامبر اکرم(ص) استخراج شده و محور فعالیتهای اقتصادی دولت قرار بگیرد. پیامبر اکرم(ص) جامعهای که در جنگ سنگین بود، حکمرانی و قانون پذیری نداشت را به سمتی برد که فقیری برای دریافت زکات در مدینه نبود. علت این دستاورد پیامبر اسلام(ص) مسائل مختلفی بود نظیر اینکه ایشان مردم را در امور مختلف مشارکت میدادند.
امروز باید مشخص بشود منابع درآمدی ما و محل مصرف بودجه در چه عرصههایی است و چه نسبتی با دستورات دینی دارد، حقیقت این است که روش ما در زمینه بودجه بندی و مصارف و جداول بودجه براساس دستورالعملهای صندوق بین المللی پول است.
در عرصه فرهنگ و لایههای اساسی و پایهای و ساختاری تنها ۶ صدم درصد بودجه هزینه میشود، بعد ما انتظار داریم در جامعه دینداری را شاهد باشیم. دینداری امروز جامعه ما برکت محرم و صفر و حاصل ایثار و فداکاری اشخاصی نظیر رهبری است.
جای خالی تفکر رهبری در اداره کشور
تفکر رهبری در اداره کشور حضور ندارد، سیاستگذاری های کلی را مانند قرآنی که در طاقچه قرار دادهایم نادیده گرفتهاند و سیاست های پولی ما براساس دستورالعملهای صندوق بین المللی پول اعمال میشود؛ بزودی قرار است بودجه ۱۴۰۱ به مجلس تقدیم بشود، این بودجه سند دخل و خرج دولت است، سؤال ما این است که تعریف این دولت چیست و وظیفه این دولت چیست؟ این پولها قرار است براساس وظیفه دولت هزینه بشود و باید مشخص بشود ما با یک دولت سکولار مواجه هستیم یا دولتی براساس حاکمیت ولی فقیه؟
باید تعریف دولت مشخص بشود و بدانیم دولتی براساس دستورات و تعریف صندوق بین المللی پول داریم که ذیل فرهنگ گردشگری بخش کوچکی به نام دین در نظر گرفته شده است و یک دولت سکولار را شاهد هستیم که در تعارض با حاکمیت ولی است یا دولتی که براساس حاکمیت ولی فقیه عمل میکند؟
صدای حوزه ـ به نظر شما وظیفه آقای رئیسی در قبال مشکلاتی که مطرح کردید چگونه است؟
باید شاهد تحول ساختاری در اقتصاد کشور باشیم، تحولی مطابق آنچه رهبر معظم انقلاب ترسیم و تبیین کرده اند، آقای رئیسی به این مسائل معتقد است اما در سازمان برنامه بودجه یک محقق اقتصاد اسلامی حضور ندارد، یک نفر که دین شناس باشد و اقتصاد را بلد باشد، این افراد در حوزه علمیه هستند.
متعقد هستم باید در بودجه شاهد یک تحول ساختاری باشیم، انفال و معادن و اراضی را رها کردهایم و دولت دست از وظایف اصلی کشیده مشغول وظایف فرعی است. روزنامه جمهوری اسلامی میگوید چرا باید ۶ صدم درصد بودجه به دین اختصاص پیدا کند و باید بودجه حوزه علمیه قطع بشود تا کسری بودجه را شاهد نباشیم و من نقطه مقابل این تفکر هستم، براساس قرآن کریم برای ایجاد تحول ساختاری باید برای دین هزینه کرد.
بورس جای طلاب نیست
صدای حوزه ـ دیدگاه شما در خصوص بورس چیست و راه حل برون رفت از مشکلات بورس به نظر شما چیست؟
بورس شبیه بانک است، آمده است تا سرمایهها را به سمت تولید ببرد و سود تولید توزیع عادلانه بشود اما امروز بورس تبدیل به یک کازینو یا قمارخانه شده است، حتی اقتصاددانهای غربی هم چنین تعبیری دارند. توصیه ما به طلاب این است که وارد فضای بورس نشوند چون صاحب سرمایه نیستند و پولهای کم در بورس بلعیده خواهد شد. سرمایه گذاری خرد و کوچک در بورس مفید نیست و با ضرر همراه خواهد بود ولی حضور در بورس با حجم پول بالا که به افراد قدرت بدهد بازیگر اصلی باشند یا بازیگر اصلی استخدام کنند میتواند مانع از زیان دیدن بشود.
راهی که برای طلاب داریم این است که حدود ۷ سال فرض کند یک نهال گردو کاشته است و باید برای آن تلاش کند تا ثمر بدهد، میانگین روزی ۱۲ ساعت طلبه فعالیت علمی داشته باشد به قدری توانمند خواهد شد و متقاضی خواهد داشت که زندگی او تأمین و به وظایف خود نیز به درستی عمل خواهد کرد.
در این مدت که طلبه به فعالیت علمی و درسی مشغول است باید تدبیر در هزینه کردن و مسائل مالی داشته باشد، امام علی(ع) میفرمایند: تدبیر خوب مال اندک را زیاد خواهد کرد و تدبیر بد مال زیاد را نابود خواهد کرد. طلاب باید تلاش کنند بجای خریدن محصول نهایی برخی و بخشی از محصولات را خودشان تولید کنند تا از هزینههای زندگی آنها کاسته بشود، صرفه جویی و نگهداری و تعمیرات اساس منزل از جمله اقداماتی است که طلاب برای تدبیر در امور مالی و اقتصادی خود باید به آن توجه داشته باشند.
باید دستورات دینی در خصوص صرفه جویی و جلوگیری از پرت منابع در زندگی انسان جاری باشد، برخی افراد در عمل زندگیشان سکولار است و توجهی به سبک زندگی اسلامی و عمل کردن به دستورات دین در شرایط اقتصادی و مالی خانه و خانواده را در نظر ندارند.