به گزارش خبرنگار فضای مجازی صدای حوزه، محسن مطلبی در کانال ایتای نویسندگان حوزوی نوشت:
حجت الاسلام میرلوحی، مدیر دبیرستان غیرانتفاعیامام صادق(ع) و داماد خطیب توانا حجت الاسلام پناهیان؛ اخیراً در سخنرانی خود در ایام شهادت سالار شهیدان در پاسخ به منتقدینی برآمده است که گسترش مدارس غیر انتفاعی را بیعدالتی عنوان کردهاند. ایشان در مشروعیت بخشی به این جنس مدارس چنین استدلال کردهاند که؛ “چون بودجه دولتها برای تأمین و آموزش دانشآموزان کشور محدود است و از عهده مخارج آنها برنمیآید طبیعی است که کار را به بخش خصوصی بسپارد تا آنها مسئولیت آموزش و تعلیم و تربیت نسل آینده را بر عهده گیرند. البته طبیعی است در این فرآیند، تنها اقشار متمول و ثروتمند میتوانند از این مدارس بهرهمند شوند و خانوادههای بی بضاعت از حضور در چنین مدارسی محروم خواهند بود.”
ایشان این نحوه آموزش را مغایر با عدالت در نظام آموزشی ندانسته و بر این باور است که مدعای عدالتخواهان که به انتقاد از این جنس مدارس میپردازند، نوعی گرایش به عدالت کمونیستی است تا اسلامی. ایشان همچنین در صفحه اینستگرامی خود مدعی شده است این رویکرد از مطالبات مقام معظم رهبری نیز میباشد.
از آنجا که دفاع از این رویکرد غلط آموزشی، به جهت بدفهمی آموزههای دینی بوده است، لازم است تا معنای عدالت آموزشی از نگاه اسلام روشن نموده و تبعات بی توجهی به آن را تبین کنیم؛
عدالت آموزشی یعنی که؛ دولتها و حاکمان دینی شرایط و فضائی را فراهم آورند که اقشار گوناگون جامعه بتوانند با زحمت از ظرفیتها و استعدادهای خود بهخوبی استفاده نموده تا بتوانند موقعیتهای شغلی مناسبی را انتخاب نمایند. بر این اساس دولتها یا باید فقر و بیکاری را ریشهکن سازند تا اقشار گوناگون جامعه خود بتوانند هزینههای سرسامآور آموزش و تعلیم و تربیت فرزندانشان را بپردازند یا اگر دولتها توانائی مبارزه با فقر و تبعیض را ندارند نظام آموزشی رایگان و البته مناسب و معقولی را در اختیار همگان قرار دهند تا مردم بتوانند با تحصیل و زحمت و استفاده از ظرفیتهای معقولی که از سوی دولتها در اختیارشان قرار گرفته است، شغل مناسبتی را بدست آورند؛ این دقیقا همان تعریفی است که رهبری معظم از عدالت در نظام آموزشی داشته اند: «بایستی ما کاری کنیم که همه بتوانند از سهم مناسب خودشان در آموزش پرورش کشور استفاده کنند.»
اما در جامعه ما با وجود آنکه دولتها موظف به ارائۀ آموزشهای رایگان به تمام اقشار جامعه بهویژه محرومان و مستعضفین هستند اما شاهدیم که سطح کیفی مدارس و آموزشگاههای دولتی بهشدت پایین است یا از جهات سختافزاری و نبود امکانات لازم برای رشد و ترقی دانشآموزان یا به جهت ضعف در حوزه نرمافزاری و ضعف در تربیت و استخدام معلمان توانمند. در این فضا دولت و حکومت اجازه ندارند که زحمت کمکاری خود را به دوش سایرین بگذارند و زمینه تبعیض آموزشی را فراهم آورند زیرا استفاده از مدارس غیرانتفاعی، تنها در اختیار اقشار ثروتمند و متمول جامعه است و فقط این دسته توانائی پرداخت هزینههای آن را دارند.
نتیجه خصوصیسازی آموزش و تبدیل آموزش به کالا، این خواهد شد که کسانی در آینده بر صندلی مدیریت کشور تکیه میزنند که پدرشان ثروتمند باشند؛ اقشار محروم و مستضعف جامعه که توانائی پرداخت هزینه ها را ندارند جایی در اداره کشور نخواهند داشت. مدیران و تصمیمسازان آینده کشور را بچهپولدارها خواهند گرفت و محرومان جامعه به علت عدم توانائی در پرداخت هزینهها از آموزشهای عالی محروم خواهند بود و موقعیتهای شغلی مناسبت را نه به جهت نداشتن استعداد، بلکه بهخاطر فقر و محرومیتی که محصول بیتدبیری دولتها بوده است از دست خواهند داد و شایستهسالاری جای خود را به پول و ثروت خواهد داد.
📌جالب اینجاست که مدارس غیرانتفاعی نوعاً دارای امتیازات خاصی نیستند بلکه واجد همان ویژگیهای نرمالی هستند که هر مدرسه دولتی باید دارا باشد و اقشار محروم تنها به جهت نداشتن همین ویژگیهای معقول و نرمال، از آموزش محروم ماندهاند؛ نمونه عینی آن اینکه تنها ۵ درصد از دارندگان رتبه در کنکور، در مدارس دولتی تحصیل داشتهاند این یعنی که ثروت میتواند در علم و حتی سیاست هم نقش داشته باشد. این موضوع دقیقا همان دغدغه و نگرانی رهبر انقلاب نیز است: «باید سطح و کیفیت مدارس دولتی از لحاظ آموزشی و تربیتی بهگونهای شود که دانشآموزان احساس نکنند با تحصیل در این مدارس امکان قبولی آنها در کنکور کمتر است.»