• امروز : سه شنبه - ۱۷ مهر - ۱۴۰۳
  • برابر با : Tuesday - 8 October - 2024
کل اخبار 6299اخبار امروز 1
20
ماجرای طلبه ای که قهوه خانه را به باشگاه تبدیل کرد؛

مبارزی به نام شیخ لطیف!

  • کد خبر : 30110
  • 12 آبان 1400 - 11:39
مبارزی به نام شیخ لطیف!
ملّا لطیف در مسیری بکر و طی نشده قدم می‌زند. لطیف ابتدا با پوشیدن لباس طلبگی، سرنوشت را غافلگیر کرد. لطیف و طلبگی؟! خودش را به حوزه رساند اما نه با عبور از همان مسیرهایی که معمولا منتهی می‌شوند به حوزه. لطیف از باشگاه کنگ‌فو تا حجره جاده‌ کشید.

به گزارش صدای حوزه، زندگی بیشتر آدم‌ها در مسیرهای تکراری سپری می‌شود. سنت می‌برد، عرف می‌دوزد، آموزش و پرورش تثبیت می‌کند و رسانه کف می‌زند تا آدم با وجدان آسوده تسلیم شود. به هر حال این هم یک انتخاب است. اما شیخ لطیف در مسیری بکر و طی نشده قدم می‌زند. لطیف ابتدا با پوشیدن لباس طلبگی، سرنوشت را غافلگیر کرد. لطیف و طلبگی؟! خودش را به حوزه رساند اما نه با عبور از همان مسیرهایی که معمولا منتهی می‌شوند به حوزه. لطیف از باشگاه کنگ‌فو تا حجره جاده‌ کشید.

روایت شیخ لطیف: «کی فکر می‌کرد لطیف لباس روحانیت بپوشد؟! من عاشق مبارزه بودم و رفتم باشگاه کنگ‌فو. مربی‌ام را دوست داشتم. تکنیکش حرف نداشت. قبل از شروع تمرین خلوت می‌کرد و قرآن می‌خواند. هر از گاهی حین تمرین از خدا می گفت و اینکه قدرت از آن خداست و بالاتر از او نیست. از تکنیک و اخلاق و کردارش خوشم می‌آمد. تا اینکه یک روز تصادفا او را با لباس روحانیت دیدم. فی‌الحال هم چنان که پیداست، امام جماعت و مربی کنگ‌فو هستم.»

ملایی

شیخ لطیف قبل از هر چیز یک مبارز است

حالا ده سالی می‌شود که لطیف ملّای شهرستان انگوت و دهات اطراف است. اما لطیف بیشتر ملّاست یا مربی؟! بهتر است بگوییم که لطیف قبل از هر چیز یک مبارز است. لطیف چه سجاده پهن کند، چه بیل بردارد، چه قلم مو دست بگیرد، چه پشت فرمان فرغون بنشیند و چه سفره اطعام بیاندازد، کاری نکرده الّا مبارزه. برای چه؟! برای زندگی و کمال. لطیف هرگز باشگاه زندگی را ترک نکرده.

روایت داریم از شیخ لطیف که «خیلی‌ها به من می‌گویند تو چرا همه جا هستی؟! خوب! مهم نیاز مردم است. هر جا گره‌ای باشد و از من کاری ساخته، لطیف خودش را می‌رساند. امروز البته باید دست جوان‌ها را بیشتر گرفت. ظاهر و باور جوان‌ها به کسی ارتباط ندارد. نباید به آن‌ها برچسب خوب و بد زد و داوری‌شان کرد. محبت به جوان‌ها هیچ قاعده‌ای ندارد. نباید روی خطاهای‌ احتمالی‌شان انگشت گذاشت. باید حرف‌شان را شنید و درک‌شان کرد و راه را گشود تا هر وقت مشکلی داشتند بدون ترس از قضاوت، درخواست کمک کنند.»

لطیف در جاده اختصاصی خودش می‌تازد و به همین سبب ملّایی متمایز و غیرمعمولی است. طبعا سرنوشت لطیف قاعدتا می‌بایست در مناصب عریض و منابر طویل تعبیر می‌شد. به هر حال فرقی نمی‌کند که او گمشده روحانیت خوانده شود یا پدیده کنگ‌فو؛ لطیف سرنوشتش را در دل مردم رقم زده و به خوبی زندگی می‌کند.

او نگاهش معطوف به جوان هاست،  نگاهش دسته بندی و برچسب ندارد .دغدغه ی او جوانان هستند ، صرف نظر از ظاهر و باورشان .گره های ارتباطی را درعدم فهمیدن و همراهی جوانان میداند.

شیخ لطیف کاظمی، ۳۶ ساله، شاعر و نویسنده، مربی و داور رسمی فدراسیون جودو، عضو اسبق تیم ملی کونگ فو، حالا ۱۰ سال است که ملای شهرستان انگوت و روستاهای اطراف شده است.

ملا با بچه هایش رابطه صمیمی دارد و با آنها در حیاط خانه شان بازی میکنند.

شیخ با تلاش بسیار، موفق شد با کمک نماینده منطقه شان مجوز کشت برنج را در آن منطقه بگیرد. مردم روستاهای گرمی به کشت برنج مشغولند و کار بر بر روی زمین هایشان و تماشای ثمره ی کار ،دلشان را گرم میکند .

شیخ لطیف

لینک کوتاه : https://v-o-h.ir/?p=30110
  • منبع : سایت سو ایمیج

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 1در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۱
  1. بسیار عالی خدا قوت حاجی

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.