• امروز : سه شنبه - ۲۹ اسفند - ۱۴۰۲
  • برابر با : Tuesday - 19 March - 2024
کل اخبار 6233اخبار امروز 0

صدای حوزه امروز

دیدگاه آیت الله فاضل نسبت به ماجرای درمانگاه قم و طلبه ای که فیلم خرید ماشینش منتشر شد و ماجرای چای دبش! اگر فهم درستی از گزاره های دینی ندارید، لااقل ساکت بمانید! گفتگو با امام جماعت مسجد ۲۴ ساعته دهکده المپیک تهران / بهترین منصب در کره زمین امامت مسجد است! پاسخ معاون تبلیغ حوزه به دغدغه های مبلغان فضای مجازی؛ لزوم افزایش حمایت از مبلغین و خروج از پراکنده کاری ها دهمین جشنواره هنر آسمانی حوزه علمیه با محوریت تبلیغ نوین، هوش مصنوعی! پیام تقدیر و تشکر انجمن اساتید انقلابی سطوح عالی حوزه علمیه قم انتخابات چقدر ارتباط به اسلام و امام زمان (عج) دارد؟! امام محله‌ای که مسجد محوری در امور را به معنای واقعی دنبال می‌کند/ تشکیل گروههای سرود ویژه نوجوانان در مسیر جریان سازی جنس محتوای نامه های پیامبر(ص) به سران کشورها: تبلیغ با چاشنی عزت و تهدید! لزوم جدیت در مقابله مدبرانه با پدیده کشف حجاب گزارش کار مدیر حوزه های علمیه در جمع طلاب یزد؛ طرح جامع تبلیغ خدمت مقام معظم رهبری ارسال شده است سه هزار معلم طلبه بدون قائل شدن امتیازی خاص، جذب مدارس شدند/ برنامه درسی مدارس وابسته به حوزه فرقی با سایر مدارس ندارد زنگ هایی که در حوزه همیشه دیر به صدا در می آیند! امتداد اجتماعی روحانیت و جیغ های بنفش اصحاب مدرنیته!

10
حجت الاسلام و المسلمین وحید حاج‌آقازاده در گفتگو با صدای حوزه:

حوزه و مراکز تخصصی «مساله محور» «کارکرد محور» و «ضرورت محور» نیستند

  • کد خبر : 9528
  • 26 فروردین 1400 - 12:10
حوزه و مراکز تخصصی «مساله محور» «کارکرد محور» و «ضرورت محور» نیستند
آسیب‌شناسی این رشته فرق و ادیان، نقد شیوه مواجه مراکز با فرقه‌ها، همچنین آسیب‌شناسی شیوه آموزش در حوزه‌های علمیه موضوع مصاحبه خبرنگار صدای حوزه با مدیرگروه نقد عرفان‌های نوظهور بود که در ادامه آمده است.

اشاره؛

رشته فرق و ادیان، از جمله رشته‌های مورد توجه طلاب در حوزه علمیه می‌باشد که چندسال از تاسیس مراکز و دانشگاه مرتبط با این موضوع می‌گذرد. خبرنگار صدای حوزه برای بررسی این رشته با حجت الاسلام وحید حاج‌آقازاده محقق و پژوهشگر فرق و ادیان، همچنین مدیرگروه نقد عرفان‌های نوظهور مرکز تخصصی کلام به گفتگو پرداخته است. حاج‌آقازاده یکی از باتجربه‌ترین اساتید این رشته در هر دو صحنه پژوهش و عملیات تبلیغی متمرکز بر فرق و ادیان است.

آسیب‌شناسی این رشته، نقد شیوه مواجه این مراکز با فرقه‌ها، همچنین آسیب‌شناسی شیوه آموزش در حوزه‌های علمیه موضوع مصاحبه خبرنگار صدای حوزه با ایشان بود که در ادامه آمده است.

صدای حوزه ـ با عرض سلام و وقت بخیر، سپاسگذاریم اگر در طلیعه سخن اجمالا خود را معرفی بفرمائید.

بسم الله الرحمن الرحیم، وحید حاج آقازاده هستم، ورودی سال ۱۳۷۴ به حوزه علمیه حضرت ولی عصر (ارواحنافداه) شهر بناب و الان هم مدیر گروه نقد عرفان‌های نوظهور در مرکز تخصصی کلام و ادیان مشغول به فعالیت می‌باشم.

فرقه بر اساس نیاز به یک پاسخ شکل می‌گیرد

صدای حوزه ـ اصولا فرقه‌ها چگونه شکل می‌گیرد و شرایط ظهور یک فرقه چگونه است؟

اگر برای فرقه از نام «جمع» استفاده کنیم راحت‌تر می‌توان آن را تحلیل و درک کرد؛ هر جمع بر چه اساسی شکل می‌گیرد؟ بر اساس «نیاز»، رفع آن نیاز است که باعث می‌شود جمعی و یا فرقه‌ای شکل بگیرد. آن نیاز می‌تواند یک موضوع معرفتی، احساسی و یا موارد دیگر باشد. مثل یک شرکت تعاونی که بر اساس یک هدفی شکل می‌گیرد، فرقه همین بر اساس آن هدف و یا رفع نیاز شکل می‌گیرد. اما ارزش‌گذاری یک فرقه در مرحله بعدی است.

در اینجا اگر تمرکز ما بر دینی یا غیردینی بودن این جمع یا فرقه باشد، بازیگر اصلی فرقه یک فرد غیردینی‌تر است و افرادی که جذب آن می‌شوند به سمت اغفال می‌روند. دین هم که گفته می‌شود عقل را باید وارد کرد؛ همانگونه که موضوعات دینی جامعه اگر دچار خلل شد باید روحانیت حساسیت نشان دهد موضوعات عقلی جامعه نیز اگر مخدوش شد باید دردمندانه وارد شد.

به طور کلی جامعه اگر از نظم و رشد خودش بازبماند فرقه‌سازی است مثلا یک منبری شروع به بیان زیادِ خواب و کرامت و … کند این هم به نوعی فرقه‌سازی است.

رابطه کرامت‌‌سازی و فرقه‌سازی

صدای حوزه ـ یعنی دایره فرقه‌سازی را از تعریف معمول بزرگ‌تر می‌دانید؟

اگر نتیجه را فرقه ببینیم همان می‌شود؛ من اگر بالای منبر از خواب و کرامت حرف بزنم، گویی دوره تربیت صوفیه تشکیل داده‌ام! صوفیه هم همین حرفا را می‌زند. پس کار من طلبه در نتیجه با کار همان صوفیه که «ذوقیات» است یکی می‌شود. این‌که در بالای منبر بگویم “حضرت مولانا فرمودند” و در همان منبر بگویم “علی گفت!” این‌ها دامن زدن به ذوقیات و ذائقه غلط درست کردن است.

مثلا کل کرامتی که برای فلان مرجع ذکر می‌شود را خلاصه کنیم در این‌که او بداند در ساعت ۱۰ صبح امروز مثلا من کجا رفته بودم! ادامه این روند به آنجا می‌رسد که کرامت‌تراشی می‌کنیم برای افراد در حالی که برخی از ائمه کرامتی برایشان ثبت نشده است در حال که امام معصوم بودند و ولایت تکوینی داشتند.  اینگونه اگر رفتار شد، دین را از چهارچوب خودش خارج کرده‌ایم.

حال بد افراد را به اسم فرقه‌گرایی نگذاریم

صدای حوزه ـ اشاره داشتید به عامل نیاز در شکل‌گیری یک فرقه؛ شرایط و وضعیت شکل‌گیری فرقه در کشور ما و در کشورهای اسلامی در چگونه است؟ وضعیت قرمز است یا نارجی و یا شرایط عادی است؟

اولا این‌که خیلی قائل نیستم در این موضوع، مساله را اسلامی و غیراسلامی کنیم؛ ما قبل از اینکه مسلمان باشیم انسانیم. شما به عنوان مسلمان در روز چه مقدار مناسک دینی را انجام می‌دهید؟ ما بقی اعمال ما با یک فرد سوئیسی مثلا چقدر متفاوت است؟ انسان‌ها نیازهای مشترکی دارند. رانندگی با خودرویی که در سرازیری است، محتاطانه و همراه با ترمزهای متوالی باشد، هرجا پا را از روی ترمز برداریم یعنی در معرض خطر قرار داریم؛ این مساله فرقی نمی‌کند در جامعه اسلامی رخ دهد یا غیراسلامی.

ثانیا وضعیت امروز چگونه است را عرض خواهم کرد اما وضعیت فعلی بیشتر متاثر از حال بد افراد جامعه است؛ ما حالمان خوب نیست برای همین می‌خواهیم این حال بد را در همه چیز ضرب کنیم چه ربط داشته باشد و چه نداشته باشد. بر اساس همین فرقه‌های برچسبیه درست می‌کنیم در صورتی که ما داریم برچسب فرقه و فرقه‌گرایی را می‌زنیم در حالی که واقعیت این نیست.

همان‌گونه که به طور مثال از فلان مداح با تمام ارادتی که به جامعه مادحین دارم، انتظار نباید داشته باشم اعراب روایت را دقیق بلد باشد، همانطور نباید به فردی که  چند حرف مثبت راجع به موفقیت و … دارد برچسب فرقه‌سازی بزیم؛ تساهل و تسامح باید داشت.

برخی به قدری وضعیت را بد نمایش می‌دهند که مصداق سیاه‌نمایی است؛ درست است که یک ده‌هزارم هم زیاد است اما ته دل بچه شیعه را نباید با بزرگ‌نمایی از فرقه‌ها خالی کرد. این موارد عموما برآیند و آینه حال بد خودمان است و بدون مبنا می‌باشد.

صدای حوزه ـ اشاره داشتید به «نقش حال بد» در فرقه‌گرایی، این از نیاز بشر به معنویت نشات می‌گیرد؟

لزوما در اینجا مراد نبودن معنویت یا نیاز به معنویت نیست، در برخی فرقه‌ها اصلا معنویت مطرح نیست؛ البته در صورتی که معنویت را به همان معنی معنویت اسلامی بدانیم.  اما اگر معنویت را به معنی حال خوب تعریف کنیم، بله همینطور است که گفتید.

لزوم نگاه امنیتی به فرقه‌های برهم‌زننده امنیت کشور

صدای حوزه ـ نگاه امنیتی به فرقه‌ها را چقدر برای تشدید فرقه‌گرایی خطرناک می‌دانید؟

در بعضی از فرقه‌ها از جمله تکفیری‌ها که تصمیم به اقدام علیه امنیت جامعه می‎زنند باید نگاه امنیتی باشد و اصلا جای من طلبه نیست. از آن طرف وقتی مساله فرقه، یه مساله فرهنگی است و عمده فرقه‌ها هم همین‌گونه‌اند، ارتباطی به نیروهای امنیتی پیدا نمی‌کند و اصلا قدرت تشخیص آن با متخصص است.

مامورین امنیتی وقتی با فرقه مواجه می‌شوند که فرقه از خطوط قرمز حاکمیتی عبور کرده است؛ به همین دلیل ۲-۳ فرقه برایشان مهم است اما برای من حوزوی هر فرقه‌ای که از خطوط قرمز دینی و عقل و … عبور کند مهم است. زیرا مساله آن‌ها موضوعات امنیتی است و با مسائل ما متفاوت‌اند. به همین دلیل باید در جاهایی آن‌ها ورود داشته باشند البته نه به معنی برخورد چکشی که به مظلوم‌سازی و مطرح‌سازی می‌رسد.

تاسیس مراکز تخصصی بدون توجه به رسالت‌های طلبگی شکل می‌گیرد

صدای حوزه ـ آسیب‌شناسی شما از نحوه شکل‌گیری و ادامه مسیر رشته فرق و ادیان، در حوزه‌های علمیه چیست؟ آیا مسیر را درست آمده ایم؟

جواب این سوال یعنی انتحار از نظر سیستم کاری خودمان! اما لزوما «نگرش پژوهشی» باید باشد و ادامه هم داشته باشد چون از نیازهای روز ما است؛ ما به پژوهش‌های خوب و علمی در این حوزه نیاز داریم و این پژوهش‌ها قطعا نیاز به یک نگاه آکادمیک لازم دارد.

اما نقش این مراکز در رسالت ما طلاب چه اندازه است؟ باید گفت بسیار نقش کمرنگی دارند. شما خروجی همه مراکزی که اسم نمی‌برم و در این زمینه فعال‌اند را نگاه کنید؛ به این صورت که خروجی شما در جمع کردن فلان ماجرا چه بود؟! این خروجی هم به معنی خروجی غیرحاکمیتی است؛ همکاری این مراکز با دستگاه‌های امنیتی در برخی پروژه‌های خاص را بگذارید کنار چرا که مطلقا  پروژه شما نبوده است؛ فرض کنید اصلا این دستگاه‎های نیستند و مساله را این‌گونه مطرح کنید که فرض بفرمائید ۳ استان داریم که درگیر این ۲ موضوع هستند، نقش شما در حل مساله به عنوان مرکز آکادمیک متخصص در بحث فرقه‌گرایی چیست؟

صدای حوزه ـ طبیعتا رسالت این مراکز اجرایی نیست و معمولا پژوهشی است …

چرا می‌گویید «اجرایی» و نمی‌گویید «تبلیغی»؟! ما عمامه به‌سر و حوزوی هستیم. پژوهش یک بعد ماجراست. من اولا و بالذات طلبه هستم و ثانیا و بالعرض می‌شوم استاد سطح ۳ و ۴ حوزه  یا هئیت علمی مثلا. سوال اینجاست رسالت اولی ما کجاست؟!

در صرف ساده، در بخش قواعد اعلال می‌خوانیم «لینذرو قومهم» می‌شود : «لینذرو قمهم» این نوع نگاه با افتخار بقا بر قم کرده‌اند! وقتی هم گفته می‌شود فلان منطقه بچه شیعه (یعنی یتیم حضرت صاحب الزمان عجل الله فرجه) درگیر فلان فرقه است، با یک انبساط روحی رد می‌کند که گویی به من چه؟!

این ماجرا برای من قابل فهم نیست.

در مرکز فرق و ادیان، هرچند تلاش بر این است که مساله محور باشد و علاوه بر وزنی که موضوعات پژوهشی داده شده، عمده بحث بر سر عملیات است اما دوستان اصرار داشتند برای تاسیس رشته عرفان‌های نوظهور که با آن مخالفت کرده‌ام و این برای من کافی است.

چرا که وقتی این رشته تاسیس شد باید فاتحه عرفان‌های نوظهور را در حوزه عمل بخوانم! زیرا وقتی طلبه آمد و آنجا شد حجت الاسلام و المسلمین «دکتر» فلانی، این دکتر برای پاسخ به شبهات در حوزه فرق به شهرهای دور سفر نمی‌کند. یا اگر سطح ۳ هم بگیرد، سطح ۴ خود را در یک رشته دیگر می‌خواند و اصطلاحا دیگر به مقصد می‌رسد و تمام! کارکرد این رشته‌ها در عمل‌گرایی پایین می‌دانم.

تکلیف‌مان در تعریف «مقصد» و «مسیر» باید مشخص گردد

صدای حوزه ـ فضای آکادمیک یک محیط علمی و پژوهشی است و این سکون و غلبه فضای کتابخانه‌ای مشکل بقیه رشته‌ها هم هست؛ راهکار شما چیست؟ تاسیس نکردن رشته مثل پاک کردن صورت مساله نیست؟

من فکر می‌کنم «مقصد» و «مسیر» را باید مشخص کنیم. اصل چیست؟ رسالت ما اولا و بالذات عنوان مدافع دین بودن است؛ این موضوع در این رشته ‎ها مغفول واقع شده است. اگر به این مسال توجه نکنیم، یک فرد غیر طلبه که آشنا به مباحث آکادمیک است، می‌تواند موازی با یک طلبه، همان کارهای ما را حتی بعضا بهتر از ما هم انجام دهد!

مثلا خانم سینگر با بعضی از حجت الاسلام‌های ما چه فرقی دارد؟! او هم به بیان فرقه‌های می‌پردازد ما هم همین کار را می‌کنیم، پس «طلبگی» داستان ما کجاست؟!

 البته موسساتی از جمله همین مرکز  فرق و ادیان کارهای خوبی در این زمینه دارند، و موسسه احیای امر امیر علیه السلام برای جبران همین مساله تشکیل شده است. وظیفه این موسسه برگزاری دوره‌ها برای کف جامعه آسیب دیده است.

در مباحث حوزوی، مساله محور، کارکرد محور و ضرورت محور نیستیم.

منطق غلطِ «اگر خصم بگوید!»

صدای حوزه ـ در کتابی که اخیر از شما رونمایی شد به عنوان «نگرشی روش‌شناسانه به فرقه‌ها»، همین دیدگاه موجود است و معتقد هستید باید فرقه‌ را از کف مسائل آن و کف جامعه بررسی کرد تا به تحلیل جامعی از آن دست پیدا کرد. راجع به این موضوع که شاید مورد غفلت واقع می‌شود توضیحاتی می‌فرمایید؟

کمی موضوع را اگر کلان‌تر بحث کنیم، فعلا کاری به فرقه‌ها ندارم، ما حوزه‌ای هستیم که هم آموزش ما مناسب با کف جامعه نیست؛ بدین معنی که آموزش‌هایی که طلاب می‌بینند به درد مومنین ومتدینین می‌خورد و مناسب برای معاندین و … نیست. یعنی هرچقدر زاویه مخاطب با دین بیشتر باشد، طلاب محجورتر می‌شوند و نمی‌توانند با مخاطب ارتباط برقرار کنند. این یک ضعف سیستمی است.

مثلا از اول طلبگی به ما گفته‌اند: اگر خصم بگوید! من هیچ وقت نفهمیدم  خصم کیست؟! خصم کجاست؟! شما چقدر تا حال با خصم مواجه شده‌اید؟ چرا تم ذهنی طلبه را از ابتدا با این ادبیات دشمن و خودی شکل گرفته است؟ البته طلاب هرچه بیشتر از پایه های ابتدایی فاصله می‌گیرند، از دین بیشتر می‌فهمند و در اجتماع حضور بیشتری دارند مهربان‌تر می‌شوند! این از لحاظ آموزشی.

از لحاظ روشی هم به طلاب روش «مناظره» آموزش می‌دهند. کدام مناظره؟! بنده در طول عمر طلبگی شاید دوبار مناظره داشته‌ام! مابقی مواردی است که مخاطب ما حال بدی دارد و فقط گوشی می‌خواهد برای شنیدن. به جای امثال مناظره، مدارا، روش مواجه با افراد غیردینی آموزش باید داده شود.

منطق ما به جای منطق هدایت، منطق حال‌گیری است! آیا واقعا ما که سربازان امام زمان عجل الله فرجه الشریف هستیم باید به این فکر کنم که چگونه طرف مقابل را خرد کنم؟! چرا در حوزه به ما «پیروزی اخلاقی» یاد نمی‌دهند؟ در حالی که در بسیاری از موارد اهل بیت علیهم السلام پیروز اخلاقی بودند.

به ما آداب و اخلاق کم یاد داده‌اند

چرا ما موظف شده‌ایم به حرف زدن؟! چه اشکالی دارد مثلا در یک مهمانی همه ۴ ساعت را سکوت کنیم و صحبت‌های به ظاهر کم اهمیت فامیل را بشنویم؟! همیشه تصور می‌کنیم اگر اینگونه رفتار کنیم از شأن هدایت‌گری خود فاصله گرفتیم! از آداب رسول الله صلی الله علیه و آله این بود که وقتی وارد جمعی می‌شد صحبت آن‌ها را قطع نمی‌کرد.

به ما آداب و اخلاق کم یاد داده‌اند که از برکات نامیمون «فقه حداکثری» است که شما را نهایتا مناسک‌محور بار می‎آورد. آیا من حجت الاسلام آن فامیل ناخلف هم هستم یا نه؟! من در قبال او مسئولم یا بازجو و ارزیاب؟!

 ما چقدر تعافل را زندگی کرده‌ایم؟ به نام بصیرت جزئیات خصوصی فرد را از پستوها خارج می‌کنیم منتشر می‌کنیم قربت الی الله! چقدر تجاهل را زندگی می‌کنیم؟ این‌ها در زندگی ما کم است.

مبتلایان به فرقه چند گونه‌اند

در مورد افراد مبتلا هم همه را به یک چوب می‌رانیم. مثلا اگر خواهرزاده من چند شبهه مطرح کند را می‌گوییم مثلا بهایی شده است! در فقه یقیین را حجت می‌دانیم، پس چرا در بحث‌های عقیدتی ظن را ملاک قرار می‌دهیم؟ او یک کنجکاو است و از روی کنجکاوی چند سوال دارد ولو اینکه سوالاتش را با حال بد می‌پرسد.

مرحله بعدی که از این بالاتر است، مرحله علاقه‌مندی به فرقه است؛ این مرحله بالاتری است اما هنوز نمی‌شود گفت اهل فلان فرقه است. فرقه‌ای شدن مرحله آخر است که فرد در آن فرقه ذوب شده و از عبارت‌های همچون: “استاد فرمودند” استفاده می‌کند. این ۳ مرحله را نباید به یک چوب راند.

مقابله ناصحیح با وهابیت

از نقدها به جریان مقابله با وهابیت این است که موسسات موازی و عریض و طویلی با بودجه‌های کلان از بیت المال تاسیس می‌شوند و کتاب در رد شبهات وهابیت چاپ می‌کنند؛ تفاوتشان در این است که اول اینگونه دسته‌بندی می‌کند: توسل، تبرک، شفاعت، زیارت؛ آن یکی موسسه کتاب چاپ می‌کند: شفاعت، تبرک، توسل، زیارت!

چه کسی گفته باید یه این میزان کتاب چاپ کنیم؟! جوان شیعه اگر ببیند شما ۷ جلد کتاب شبهه منتشر می‌کنید در اعتقادات خود شاید متزلزل شود که یعنی این همه به دین من شبهه وارد است؟! اکثر این شبهات هم نبش قبر است! یک فردی در جایی حرف زده آن را محور رد شبهه قرار داده‌ایم.

آمار دروغ هم بعضا به این موارد اضافه می‌شود؛ به طور مثال هنوز به دنبال آن ۱۰۰ طلبه‌ای هستم که وهابی شده‌اند! این آمارهای عجیب و اشتباه از کجا نشأت می‌گیرد؟ برای حال بدمان فکری کنیم و دین را دستمایه قرار ندهیم.

طلبه ساده دل نیز با این جوسازی‌های اشتباه احساس تکلیف می‌کند و وارد این رشته‌ها می‌شود و عمر خود را در راه یادگیری این فرقه‌ها می‌گذارد و در نهایت می‎بیند در بین عموم مردم و فامیل اصلا از این خبرها به آن شوری که می‌گفتند نیست!

در بحث فرقه‌ها هر دو نگاه افراط و تفریط وجود دارد

البته هر دو نگاه را در حوزه داریم. از سوی دیگر هم برخی دچار افراط هستند و همه چیز را انکار می‌کنند. هر دو آسیب‌زا هستند. ما تا قبل از این نمی‌توانستیم صوفیه را نقد کنیم! در حوزه قبول نمی‌کردند. به طور مثال پایان‌نامه طلاب در مورد نقد صوفیه را اینگونه اصلاح می‌کردند که نقد صوفیه نداریم بلکه بنویسید نقد«جهله صوفیه». یا به طور مثال در ماجرای اهل سنت با دو گروه مواجه هستیم، جماعتی در زیر چتر شیرازی‌ها فحش و ناسزا به اهل سنت می‎‌دهند و در مقابل افرادی داریم که گویی سنی شده‌اند!

در موضوع مباحث عرفانی هم، به طور مثال شما در حوزه بپرسید می‌خواهم آدم بشوم، چکار کنم؟ پاسخ می‌دهند: سطح را تمام کرده‌ای؟! یا مثلا می‌گویند یک دور اسفار باید بخوانی بعد!  اما وقتی سیره را مطالعه می‌کنیم، می‌بینیم در طبقات روات نجار و روغن‌فروش و … را داریم که حتی ضرب را هم نمی‌توانستند صرف کنند اما آن جایگاه بالا را داشته‌اند.

فرقه را باید بر اساس واقعیت‌ها بررسی کرد

صدای حوزه ـ ضمن تشکر از توضحیات کامل شما، در صورت امکان کمی روشی که در کتاب اخبر خود داشته‌اید را کمی  بیشتر توضیح دهید

ما مامور به مطالعه فرقه‌های مختلف نیستیم بلکه مامور به حفاظت از افراد جامعه از آسیب‎ها می‎باشیم. در مورد فرقه‌ها این را بدانید بر خلاف دین ما که اصالت بر متن است و تغییر ناپذیری دین، فرقه‌ها پوست‌اندازی دارند و تعصبی ندارند، به دلیل آن‌که اصالت بر شخص است، فرقه خودش را زیر قیمت می‌فروشد؛ مثلا در مورد سماع صوفیه که قبلا برایش کشته هم می‌دانند الان هیچ تعصبی ندارند، به همین خاطر فرقه را باید واقع بینانه دید.

بر اساس تجربه شخصی، افرادی که جذب فرقه می‌شوند معمولا یک جذب واقعی نیست بلکه اولین مساله این است که حال فرد خوب نیست که اینگونه رفتار می‌کند. باید حال بد این افراد را درمان کرد. این حال بد از کجا نشأت می‌گیرد؟ مثلا فرد در دادگاه یا فلان اداره به خواسته‌اش نرسیده، الان حال بدش را در قالب فرقه‌گرایی بروز می‎دهد. آن حال بد را باید بفهمیم و و درمان کنیم والا آموزش صلواتی فرقه مورد نظر را به فرد خواهیم داد! زیرا تصور ما این است که باید آموزه‌های آن فرقه را در ذهن او نقد کنیم اما در عمل یک دوره کامل آن آموزه‌ها را برایش دوره می‌کنیم. الان افرادی هستند کهن بهایی هستند اما به شدت روی ناموس خود حساس‌اند، یعنی در واقع بهایی نیست بلکه یک اتفاقی، یک تضادی و یا یک به هم ریختگی باعث شده به بهائیت گرایش پیدا کند.

منطقه‌ای که تکفیری شده بود!

یک خاطره برای شما نقل کنم. برخی از دوستان امنیتی به ما گفتند در یکی از مناطق کشور، همه وهابی و تکفیری تندرو شده‌اند و لازم است شما برای بررسی اوضاع در آنجا حضور پیدا کنید. ما به منطقه رفتیم و واقعا اوضاع حساس بود و امنیتی اما کاری که بنده کردم، همراه با مترجم و خودرو، به دیدار سران منطقه برای تکریم آن‌ها رفتیم.

همین اقدام منجر به شکل‌گیری رفاقت بین ما شد. در ادامه هم برخی مشکلات داشتند از جمله دنبال بخش شدن منطقه بودند، مشکل آب کشاورزی و ورزش و …  که با مساعدت مسئول مربوطه حل شد. در ادامه خودشان در صحبت‌ها گفتند برخی جوانان ما تندروی هایی دارند اما ما اینگونه نیستیم. فضا به گونه‌ای شد که برای اولین بار بعد از انقلاب در یکی از راهپیمایی‌ها به نفع نظام شرکت کردند!

گویا ما امثال این موارد را کار نمی‌دانیم و فکر می‌کنیم باید به این افراد برچسب وهابیت می‌زدیم و در بلک لیست امنیتی قرارداد می‌دادیم! نتیجه‌اش چه می‌شد؟ انفجارات به جای ۲تا می‌شد ۲۰ انفجار! فرقه را خوب تعریف نکردیم، چون افرادی که فرقه‌ها را تعریف می‌کنند افراد آکادمیک هستند نه افراد عملیاتی.

 

لینک کوتاه : https://v-o-h.ir/?p=9528

مطالب مرتبط

01بهمن
لزوم جدیت در مقابله مدبرانه با پدیده کشف حجاب
اساتيد سطوح عالي حوزه قم، در نامه‌اي به رؤساي قوا خواستار شدند:

لزوم جدیت در مقابله مدبرانه با پدیده کشف حجاب

05دی
سه هزار معلم طلبه بدون قائل شدن امتیازی خاص، جذب مدارس شدند/ برنامه درسی مدارس وابسته به حوزه فرقی با سایر مدارس ندارد
مشاور وزیر آموزش و پرورش و دبیر ستاد همکاری‌های حوزه‌های علمیه و آموزش و پرورش مطرح کرد؛

سه هزار معلم طلبه بدون قائل شدن امتیازی خاص، جذب مدارس شدند/ برنامه درسی مدارس وابسته به حوزه فرقی با سایر مدارس ندارد

13آبان
اعضای ستادهای راهبری حوزه، کار راه اندازهایی که کارمند نیستند!
پاسخ مدیر اندیشکده حوزه به انتقاد صدای حوزه؛

اعضای ستادهای راهبری حوزه، کار راه اندازهایی که کارمند نیستند!

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.