به گزارش صدای حوزه، در مواجهه با پدیدهی شوم خشکسالی و قحطی باران، گفتمان عمومی و منبرهای وعظ، غالباً انگشت اتهام را مستقیماً به سمت آحاد جامعه نشانه میروند. تأکید انحصاری بر «توبه» و «استغفار» و معرفی «بیحیایی و گناهان فردی» به عنوان تنها علل نزول بلا، اگرچه ریشه در معارف دینی دارد، اما نمیتواند پاسخی کامل و جامع تلقّی شود!
خطر اصلی این نگرش، نادیده گرفتن سهمی تعیینکننده و حیاتی در شکلگیری این معضل است: «نقض مسئولیت مدیران، سوءمدیریت و مدیریت ضعیف».
تقصیر فردی در کنار مسئولیت حاکمیتی
بیتردید، گناهان جمعی میتوانند موجب سلب نعمت و نزول بلا شوند؛ اصلی که در آیات و روایات ما مسلّم است. اما پرسش کلیدی اینجاست:
آیا در این تقسیمبندی تقصیر، حاکمان و مدیران ارشد کشور هیچ نقشی بر عهده ندارند؟
پاسخ، قاطعانه مثبت است: نقش آنان کلیدی و حیاتی است.
خشکسالی، پدیدهای صرفاً «آسمانی» نیست؛ بلکه حاصل مواجهه عوامل طبیعی و «مدیریت انسانی منابع» است. آنچه امروز «بحران آب» خوانده میشود، تنها نتیجهی کمبود باران نیست؛ بلکه حاصل سالها سوءمدیریت نظاممند در منابع آبی، حفر بیرویهی چاهها، تخصیصهای غیرعلمی و ساختوسازهای غیرضروری است که تابآوری کشور را در برابر یک پدیدهی طبیعی تا مرز فاجعه کاهش داده است.
مسئولیت مسئولین در تغییر نعمتها:
این تصور که بلا صرفاً محصول گناهان مردم عادی است و حاکمان از آن مبرّا هستند، نگاهی ناقص و خلاف نص صریح معصومین (ع) است.
امیرالمؤمنین علی (ع) به روشنی فساد حاکمان را از مهمترین علل تغییر نعمتها و نزول بلا میدانند:
“…وَحَلَّتْ عَلَیْهِمُ الْمَثُلَاتُ، وَانْقَطَعَتْ عَنْهُمُ النَّعْمَهُ. وَذَلِکَ لَمْ یَکُنْ عَنْ ظُلْمٍ جَرَى عَلَیْهِمْ، وَلَکِنْ لِتَغْیِیرِهِمْ سُنَنَ اللَّهِ وَعُدُولِهِمْ عَنِ الْحَقِّ.” | و [خداوند] بلا را بر آنان فرو فرستاد، و نعمتها از ایشان قطع شد. و این تغییر حالى که بر ایشان وارد آمد، نه به جهت ستمى بود که بر آنان روا داشته شده باشد؛ بلکه به سبب تغییر شیوهی رفتار خودشان و دوری از سنّتهای الهی و کج شدن از مسیر حق بود. (خطبه ۱۸۲ نهجالبلاغه)
ظلم مسئول و حبس برکات آسمانی
روایات متعدد، گناهان و ستم حاکم را از جمله عوامل «حبس باران» و «خشکیدن برکات» زمین شمردهاند. فساد و ظلم حکمران، به عنوان بزرگترین گناه جمعی و ساختاری، برکت را از جامعه میرباید:
“إِذَا جَارَ الْحَاکِمُ، أَمْسَکَتِ السَّمَاءُ مَاءَهَا وَ مَنَعَتِ الْأَرْضُ بَرَکَاتِهَا.” | آنگاه که حاکم ستم ورزد، آسمان آب خود را نگاه میدارد [باران نمیبارد] و زمین برکات خود را دریغ میکند.
عدم استجابت دعا به دلیل سکوت در برابر ظلم
امام صادق (ع) سکوت در برابر حاکم ستمگر را مانع استجابت دعا میدانند و مردم را به عدم سازش با ظلم فرا میخوانند:
“خَمْسَهٌ لَا یُسْتَجَابُ لَهُمْ: مِنْهُمُ الرَّجُلُ الَّذِی یَکُونُ تَحْتَهُ الْإِمَامُ الْجَائِرُ، فَلَا یَدْعُو عَلَیْهِ. ثُمَّ یَقُولُ: اللَّهُمَّ اسْتَجِبْ لِی…” | پنج کس هستند که دعایشان مستجاب نمیشود: از جمله آنها مردی است که زیر دست امام ستمگری است و [بر ضد او اعتراض یا] دعا نمیکند، سپس [از خدا میخواهد که] میگوید: «خدایا! دعایم را مستجاب کن…» |
رویکرد عبرتآموز فقاهت اصیل:
از مرحوم آیتالله العظمی بروجردی (ره) نقل شده است که در مواجهه با مشکلاتی مانند خشکسالی، گاهی به جای توصیهی صرف به توبهی عمومی، مستقیماً به مسئولین وقت (حتی در سطوح میانی) به دلیل «ظلم» یا «سوءتدبیر» تذکر میدادند و این را علت اصلی سلب برکت میدانستند. این رویکرد نشان میدهد که در نگاه فقاهتی اصیل، «ظلم و سوءمدیریت» (که مصداق امروزی آن، ظلم به منابع طبیعی و حقوق نسلهای آینده است) گناهی بزرگ و بلازا تلقّی میشود.
عدالت در حکمرانی، کلید گشایش
بحرانهایی مانند خشکسالی و قحطی باران، زاییدهی دو جبههی گناه است:
* گناه فردی و بیتوجهی عمومی به توبه و تقوا. (وظیفهی مردم)
* گناه حاکمیتی، متجلّی در سوءمدیریت، ظلم در توزیع منابع و عدم برنامهریزی علمی و آیندهنگرانه. (وظیفهی مسئولین)
دعوت به توبه باید همهشمول باشد. توبهی مسئولین به معنای «بازگشت از سوءتدبیر، اقامهی عدل در تخصیص منابع و اصلاح ساختارهای فسادزا» است.
اگر منبری تنها مردم را مخاطب قرار دهد و از نقش مهلک سوءمدیریت چشمپوشی کند، در واقع از بخش عمدهای از «رسالت امر به معروف و نهی از منکر» نسبت به حاکمان غفلت ورزیده است. وظیفهی دینی و اخلاقی ما، دعوت همگانی از «همهی آحاد ملت، از مردم عادی تا عالیترین مقامات حکومتی، به توبهای متناسب با شأن و مسئولیتشان» است؛ تنها در این صورت است که میتوان از چنگال این بلای دوگانهی «آسمانی-مدیریتی» رهایی یافت.























