• امروز : جمعه - ۳۱ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : Friday - 19 April - 2024
کل اخبار 6238اخبار امروز 0

صدای حوزه امروز

شهیدانه خوی؛ نمونه ای از گروه های کوچک مردمی در عرصه جهاد فرهنگی روایت نگاری از یک نماز بهاری آقای سروش محلاتی! تحریک گسل قم ـ نجف؛ به چه قیمت و هدفی؟! دیدگاه آیت الله فاضل نسبت به ماجرای درمانگاه قم و طلبه ای که فیلم خرید ماشینش منتشر شد و ماجرای چای دبش! اگر فهم درستی از گزاره های دینی ندارید، لااقل ساکت بمانید! گفتگو با امام جماعت مسجد ۲۴ ساعته دهکده المپیک تهران / بهترین منصب در کره زمین امامت مسجد است! پاسخ معاون تبلیغ حوزه به دغدغه های مبلغان فضای مجازی؛ لزوم افزایش حمایت از مبلغین و خروج از پراکنده کاری ها دهمین جشنواره هنر آسمانی حوزه علمیه با محوریت تبلیغ نوین، هوش مصنوعی! پیام تقدیر و تشکر انجمن اساتید انقلابی سطوح عالی حوزه علمیه قم انتخابات چقدر ارتباط به اسلام و امام زمان (عج) دارد؟! امام محله‌ای که مسجد محوری در امور را به معنای واقعی دنبال می‌کند/ تشکیل گروههای سرود ویژه نوجوانان در مسیر جریان سازی جنس محتوای نامه های پیامبر(ص) به سران کشورها: تبلیغ با چاشنی عزت و تهدید! لزوم جدیت در مقابله مدبرانه با پدیده کشف حجاب گزارش کار مدیر حوزه های علمیه در جمع طلاب یزد؛ طرح جامع تبلیغ خدمت مقام معظم رهبری ارسال شده است

5
یادداشت؛

منبر در جماران

  • کد خبر : 27292
  • 16 مهر 1400 - 14:10
منبر در جماران
من نمیدانم جماران در این همه سال بعد امام چه تجربه ای از روحانیت داشته که اینجا اینطور منزجر شده بودند از همه طلبه ها.

به گزارش خبرنگار فضای مجازی صدای حوزه، علی مهدیان به مناسبت سخنرانی خاتمی در حسینیه جماران، یادداشتی را با عنوان “منبر در جماران” نوشته است که در ادامه مطالعه می نمایید:

هنوز هم اسم جماران که میآید، دلم میلرزد. پنج یا شش سالم بود شاید، آن قدر کوچک بودم که روی صندلی عقب پیکان میتوانستم بایستم و سرم به سقف نرسد. گریه میکردم و اصرار که بابام مرا ببرد جماران خانه امام که امام را ببینم. یک شب آنقدر اصرار کردم که بابام برای ساکت کردنم مرا برد دم سر بالایی جماران که اون موقع همیشه چندتا پاسدار ایستاده بودند، بعد از آن آقای پاسدار پرسید این پسرم میخواد امام را ببینه اجازه داره؟ آن سرباز هم با لبخند گفت نه نمیشه. اینطور قانعم کردند تا آرام شوم. هنوز هم حسرت جماران و خانه امام را دارم.

اما چند سال پیش دعوت شدم برای سخنرانی به حسینیه کوچکی در جماران. شاید این تلخ ترین منبری بود که در عمرم رفته بودم. با اینکه یک شب آقا مجید انصاری آمد و پای منبر نشست. بنده خدا کلی هم احترام گذاشت به من طلبه جوان. یک شب هم چند تا سید که احتمال میدم از نوه نتیجه های امام بودند. اما رفتار مردم جماران با یک روحانی برایم تلخ بود. رفتاری که در کمتر جایی تجربه کردم.

برخی بودند که با قربون صدقه رفتن صوری و مشمئز کننده با آدم حرف میزدند. دست بوسم، خاکسارم و … آنقدر تابلو که هم خودشان میفهمیدند هم تو میفهمیدی که مخصوصا با این تعابیر میخواهند به تو نزدیک نباشند. از جزییات رفتارشان معلوم بود که هیچ دل خوشی نه از تو دارند نه هیچ آخوند دیگری. برخی هم رویشان باز بود و با بی ادبی و بی حرمتی تمام باهات حرف میزدند. پای منبر معمولا خیلی کسی نمیآمد به جز چند پیرمرد در عوض موقع مداحی مسجد پر میشد از جمعیت. جالب است این تجربه را من فقط در جماران داشتم.

همه انگار منزجر بودند از طلبه ها و هر کس یک طور انتقام میگرفت. من مجالس بالا شهر تهران رفته بودم. اتفاقا خیلی هم خوش میگذشت با مردم و جوانانش کیف میکردم. اما جماران نه. یک شب خسته از قم رسیده بودم میخواستم نماز بخوانم رفتم به مسجد خیلی بزرگتری که نزدیک آن حسینیه بود. همه مذهبی های با کلاس روی صندلی نشسته بودند صاحب مجلس هم یکی از همین روحانی های مشهور از رفقای کروبی و خاتمی بود.

هر کسی را راه نمیدادند من همینطور سرم را پایین انداختم و داخل شدم بدون اینکه متوجه باشم، به من چیزی نگفتند و جلوی ورودم را نگرفتند. گوشه ای ایستادم و نمازم را خواندم. مجلس شبیه روضه هایی که من میشناختم نبود همه چیزش خیلی باکلاس و متفاوت بود. بیرون مجلس یکی اعتراض کرد که حاج آقا اینها غذای آن چنانی نذری میدهند اما به ما همسایه ها نمیدهند، ما را در مراسم روضه راه هم نمیدهند. چه فرقی میکند مجلس امام حسین مگر نیست؟!

خلاصه نمیدانم من در آن ده شب بارها به خودم گفتم دیگر اینجا نخواهم آمد. جماران نخواهم آمد. جماران با خمینی اش خواستنی بود. من نمیدانم جماران در این همه سال بعد امام چه تجربه ای از روحانیت داشته که اینجا اینطور منزجر شده بودند از همه طلبه ها.

من دوران کودکی ام خانه مان نزدیک به جماران بود، به محض آنکه صدای موشک مهیب و نزدیک بود مردم اول میگفتند: جماران!
واقعا راست میگویند که شرف المکان بالمکین….

لینک کوتاه : https://v-o-h.ir/?p=27292
  • نویسنده : علی مهدیان

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.