به گزارش خبرنگار پایگاه خبری صدای حوزه، حجت الاسلام ص.ج طی دل گویه ای نسبتا تند و تیز به مخاطرات تبلیغ دینی با نگاهی بر ساختارهای تبلیغی پرداخته است که شما را به مطالعه این یادداشت دعوت می کنیم. بدیهی است انعکاس صدای طلاب لزوما به معنای تایید کامل محتوای آنها نمی باشد و جهت اطلاع مخاطبان منتشر می شود.
نگارنده نزدیک ۲۰ سال است که افتخار خدمت در عرصۀ تبلیغ و فعالیت فرهنگی را دارد و در طول این مدت توفیق همکاری با تمام نهادهای متولی در عرصۀ فرهنگی و تبلیغ را داشته است. این چند خط را با پشتوانۀ تجربه ای نزدیک به دو دهه مینگارم و وجدان و تجربیات مبلّغان بزرگوار را پشتوانۀ این عرایض میدانم و امیدوارم نهادهای تبلیغیِ مسئول این سخنان را از باب نصیحۀ للائمه المسلمین لحاظ کرده و اندکی انصاف به خرج داده و تکانی به خود بدهند.
مهمترین هدف حکومت اسلامی، ترویج و نهادینه سازی معارف دینی است که برای رسیدن به این هدف نیازمند دو رکن اساسی هستیم؛ نهادهای مدیریت تبلیغ و نیروهای متخصص تبلیغی. نیروهای متخصص عمدتاً توسط حوزه های علمیه پرورش می یابند هر چند در کیفیت تربیت این نیروها حرف و حدیث بسیار است و متأسفانه هنوز که هنوز است، طلاب مبلّغ و کسانی که در رشته های مرتبط با تبلیغ تحصیل میکنند، انگار شهروندان درجۀ دو در جامعۀ روحانیت هستند!
فارغ از کمکاری های حوزه علمیه در تربیت نیروهای متخصص، آنچه دردناکتر است، ضعف مفرط و شاید بتوان گفت، ناکارآمدی و کارشکنی های فاحش نهادهای تبلیغی در فرایند تبلیغی طلاب جهادی و مبلغان دغدغه مند است.
سازمانهای عریض و طویلی که میلیاردها تومان بودجه فرهنگی و تبلیغی را به خود اختصاص میدهند ولی خروجی هایشان از چند بنر و همایش فرمالیته و عکس و بیلان های کاری فراتر نمیرود، در حالیکه کافی است پای حرفهای تمام طلاب موفق در عرصۀ تبلیغ بنشینید تا بدانید که همین نهادها کوچکترین کمکی به این بزرگواران نکرده اند که هیچ، گاهی با پر رویی تمام سنگ جلوی پایشان انداخته اند!
سازمان تبلیغات اسلامی و سازمان اوقاف و امور خیریه به عنوان دو نهاد بزرگ تبلیغی که بودجۀ درخور توجهی هم دارند، بیش از ۷۰ درصد بودجۀ خود را خرج امور درون سازمانی کرده و روز به روز چاقتر میشوند!
ما در حوزۀ علمیه هرگز چیزی به نام شفافیت مالی نداشته و نداریم و انگار این قضیه یک تابوی صنفی به شمار میرود که مثل یک راز باید همواره پوشانده شود!
ولی باید بارها و بارها فریاد برآوریم که آقایان مسئول؛ این همه بودجه و قدرت و نفوذ و اختیارات در چه راهی صرف میشود؟ برنامه های تبلیغی این نهادها چیست؟ چه سیاست هایی بر این مراکز حاکم هستند؟ ارزیابی و نظارت بر کارآمدی این سیاست ها بر عهدۀ چه کسی است؟ چگونه است که یک مدیری سالها بر سکان مدیریت یک نهاد تبلیغی مینشیند و موفقیتی رقم نمیزند ولی بعد با سلام و صلوات به منصبی بالاتر گماشته میشود؟!
سازمان تبلیغات اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی، سازمان اوقاف و…. چرا گزارش سالانه واقعی ارائه نمیدهند؟ چرا به صورت واقعی از خودِ مبلغان این نهادها دربارۀ وضعیت اسفناک این نهادها استفسار نمیشود؟
ماه مبارک رمضان که بهترین ایام تبلیغی بعد از محرّم است، گذشت و هیچ کس از خود نخواهد پرسید: چه کردند این نهادها؟ چه گلی بر سر دین و ایمان این جامعه زدند؟ چه برنامه هایی را اجرا کردند؟ و بازخوردهای این برنامه ها چه بود؟ اصلا برنامه ای داشتید؟ یا…
نمیدانم مخاطب این چراها کیست؟ ولی امیدوارم نیاید روزی که هر طلبۀ دغدغه مندی با نا امیدی بگوید: «إنّما اَشکُو بَثّی و حُزنی إلیَ الله»: «من فقط با خداوند غم غصۀ دلم را میگویم»
خوب شد اسم نویسنده رو نگفتید و إلا احتمالاً سرش رو زیر آب میکردن! گفتن این حرفها خطرناکه حسن!! این سازمان ها خود را به هییییچ کسی پاسخگو نمیدانند حتی رهبری! شما که جای خود دارید 🙂
گوش اگر گئش تو و ناله اگر نالۀ من
آنچه البته به جایی نرسد فریااااااااااااااد است