به گزارش خبرنگار پایگاه خبری صدای حوزه، حجت الاسلام مشکانی طی یادداشتی تحلیلی به وجوه مختلف پدیده شدن سرود سلام فرمانده پرداخته اند که شما را به مطالعه بخش دوم آن دعوت می کنیم:
نشاط اجتماعی
سخن در پدیده اجتماعی بودن «سلام فرمانده» بود. گفتم پدیده را نیز بهمعنای پدیدارشناختی آن، مدّنظر ندارم و از آنجهتکه یک شگفتی است، پدیده نامیدماش و چون امتداد اجتماعیاش مرزها را درنوردیده و حتی ساحتهای زندگی برخی را تحتتأثیر قرار داده، پدیده اجتماعیاش میخوانم.
متنِ فارغاز اصطلاحات خشک علمی را بیشتر میپسندم ولذا تأکید میکنم که این یک اشتراکگذاری «دریافتهای ارتکازی» است و نه «مقاله علمی».
باز که دارم تَفَلسُف میکنم! بگذریم.
بیشتر بخوانید:
امتداد اجتماعی سلام فرمانده
در نوشتار پیشین، کوشیدم یافتههای شخصیام از مهمترین زمینههای اجتماعی که باعث امتداد اجتماعی «سلام فرمانده» شده بود را واگویه کنم. در این همسخنی، برآنم تا پیرامون برخی ظرفیتهای مهمی که میتواند به تبدیلشدن این «دانش ضمنی» به «دانش عینی» یاری رساند، بیاندیشم.
تا اینجای کار، سه محور، ذهنم را درگیر خود کرده است: «نشاط اجتماعی»، «پویش اجتماعی» و «فنآوری اجتماعی».
تحقیقاتی در ایران، پیرامون نشاط اجتماعی (با همان تعاریف و مؤلفههایی که در جامعهشناسی بحث میشود) انجام شده، که فراتحلیل صورتگرفته از آن، یافتههای قابلاستفادهای دارد. (راهبرد فرهنگ، شماره چهلم، بررسی عوامل مؤثر بر نشاط اجتماعی در ایران، صص۱۵۹-۱۶۹)
در این فراتحلیل، «چهار متغیر» در قالب «چهار نظریه»، صورتبندی شده که گویا در ایران، نمود بیشتری دارند: «رضایت از زندگی»، «عزّت نفس»، «دینداری» و «ارتباط اجتماعی».
اینگلهارت، تطابق وضعیت عینی انسانها با آرزوها و توقعاتشان از خود و دیگران را، باعث «نشاط» میداند. برایناساس جهت تولید نشاط اجتماعی، باید انسانها را در موقعیتی قرار داد که بیشترین رضایتمندی را از «خود»، «محیط» [و «فَراخود»] داشتهباشند.
«سلام فرمانده» مبتنی بر فطرت حقیقتجوی انسانها، از «سادگی»، «صداقت»، «الفت» گرفته تا «کمال» و «احساس اثرگذاری در یک اتفاق تمدنی آرمانی و موعود» را، به نسل جامانده انتقال میدهد. احساس «من بودن»، «خودم شدن» و «عنصر اثرگذار شدن» را به همان «قوم تنیجر»[بخوانید نوجوان!] القاء نموده و احساس رضایتمندیشان در نسبت با خود و فراخود را برمیانگیزد.
وینهوون، «کارآمدی»، «عزّت نفس»، «استقلال» و «مهارتهای اجتماعی» را منشأ تولید نشاط میداند. «تمامکردنِ کار»، «حاجقاسم شدن»، «علیّبنمهزیار شدن»، «سردار شدن با قدّ کوچک» و «جاماندگی»، القای کارآمدی، عزتنفس و استقلال است.
آرگایل، اعتقادات دینی را مهمترین عامل نشاط اجتماعی میداند. بهنظر او افراد متدیّن، «شادی» و «رضایت» بیشتری از زندگی دارند. نشانههای دینداری و جاگیری انسانها در جایگاه یک دیندار در سلام فرمانده را در مرقومۀ پیشین، با تمام لکنتاش، گفتم.
دورکیم نیز معتقد است نشاط اجتماعی، محصولی از «جشنهای دستهجمعی» است که با «مناسک دینی» تفاوت دارد؛ متفاوتاست چون تم تقدّس آن، بسیارکم است و ازاینجهت قابل نوآوری است؛ متفاوتاست چون میتواند با شرایط گوناگون، زیستبومها و اقلیمها و یا حتی حال انسانها تغییر پیدا کند.
همچنین جشنهای دستهجمعی، بیشتر مبتنی بر نیازهای بالفعلِ انسانها شکل میگیرد. نیازهایی که بههرجهت فروخورده شده و یا هنوز پاسخ داده نشدهاست. «مارپیچ سکوت» را که یادتان هست!
جامعهشناسان توضیح میدهند که جشنها و کنشهای دستهجمعی، چگونه باعث «افزایش شادابی»، «کاهش تنشهای عاطفی»، «رفع تیرگیهای روابط بین افراد» و «کاهش کشمکشهای اجتماعی» میشوند.
حال برگردیم به «سلام فرمانده» و دیدگاه «دورکیم» را با آن مرور کنیم: یک جشن دستهجمعی که مبتنیبر نیازهای بالفعل انسانها (تظاهر به دینداری، ارتباط با آرمان مقدّس ظهور، دارای اثر بودن در واقعهای خطیر و آرمانی و…) شکل گرفته و طیف بزرگی از دینداران و معتقدان به آن آرمان بزرگ را، حول خود جمع کردهاست.
بماند که معلوم نیست که برخی دوستان، به چه دلیل، سلامفرمانده را باعثوبانی ایجاد «شکاف اجتماعی»! میدانند و چگونه از تحلیلهای اجتماعی دورکیم نیز در اثبات مدعای خود بهره میبرند! لااقل در این یک فقره، نظر دورکیم بر ایناستکه شادیهای دستهجمعی، باعث رفع کدورتهای اجتماعی، کاهش کشمکشهای اجتماعی و افزایش شادابی و نشاط اجتماعی میشود.
پ.ن: بررسی نشاط فردی و اجتماعی از منظر دین و روایات امری لازم و بسیار راهگشاست که اگر توفیق باشد بعد از مباحثی که قول آن را دادم عرض خواهم کرد.
إنشاءاللّٰه ادامه خواهد داشت…